پروفسور دکتر هانس شولتسه
برگردان
· جنگ به ستیز مسلحانه میان دولت ها (و یا گروهی از دولت ها)، میان ملت ها (مبارزات رهائی بخش ملی و جنگ های ضد استعماری) و یا میان طبقات اجتماعی (جنگ داخلی) اطلاق می شود.
۲
· «جنگ به تداوم (ادامه دادن به) سیاست این و یا آن طبقه اجتماعی (وسایل نظامی. مترجم) اطلاق می شود.
۳
· به قول لنین، «در جامعه طبقاتی ـ یعنی در جوامع برده داری، فئودالی و سرمایه داری ـ جنگ های بیشماری رخ داده اند که تداوم سیاست طبقات ستمگر بوده اند.
· اما جنگ هائی هم بوده اند که تدوم سیاست طبقات تحت ستم بوده اند»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۶،ص ۱۴۹)
۴
· جنگ یک پدیده تاریخی است که در طول عمر جوامع طبقاتی آنتاگونیستی رخ داده است.
۵
· عناصر جنگ ـ البته ـ در جامعه اولیه رشد کرده اند.
۶
· در جامعه اولیه، اما برخوردهای قهرآمیز میان طوایف خصلت تصادفی صرف داشته است.
· زیرا این برخوردها از ساختار درونی طوایف ـ بالضروره ـ نشئت نمی گرفتند.
(اینجا سخن از دیالک تیک ضرورت و تصادف است. مترجم)
۷
· اما با پیدایش جامعه طبقاتی مبتنی بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، جنگ به مثابه وسیله تداوم سیاست، به مثابه فرمی برای زورگوئی غیر اقتصادی ـ بالضروره ـ نمودار شد.
۸
· طبقات حاکمه (استثمارگر. مترجم) به وسیله جنگ به تصاحب زورگویانه نعمات مادی، وسایل تولید و همچنین خود مولدین بیواسطه ـ یعنی برده ها، رعایا و کارگران ـ می پردازند.
۹
· بدین طریق، برده داران ـ قبل از همه ـ به قصد دستیابی به برده های جدید، فئودال ها برای دستیابی به اراضی و رعایا و تبدیل اربابان کشور دیگر به دست نشانده های خود دست به جنگ افروزی می زدند.
(یعنی
جنگ ها
محتوای اقتصادی داشته اند.
مترجم)
۱۰
· در مرحله ما قبل انحصاری سرمایه داری، طبقات حاکمه به نیات زیر دست به جنگ افروزی می زدند:
الف
· به قصد دستیابی زورگویانه به بازار مناسب برای فروش کالاهای خود.
ب
· به قصد دستیابی به منابع مواد خام
پ
· به قصد تسخیر مستعمرات
ت
· به قصد از سر راه برداشتن رقبای تجاری مزاحم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر