۱۴۰۳ اردیبهشت ۷, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۹۵۴)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

مقدمه

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

گرت جان بخواهد به لب برنهی

ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی

معنی تحت اللفظی:

اگر معشوق از تو جان طلب کند، جان بر لب می نهی تا تسلیمش کنی

و

اگر شمشیر یر سرت بگذارد، سرت را داوطلبانه به شمشیرش می سپاری.

 

یکی از خطاهای فکری سعدی وارونه کردن دیالک تیک (۱) و قاعده است.

 

یکی از خطاهای فکری سعدی وارونه کردن دیالک تیک استثناء و قاعده و جا زدن استثناء به جای قاعده است.

 

احتمال این که کسی در شرایط استثنائی برای وصل با شاهدی جان خود را به خطر بیندازد، یک در یک میلیون است.

این یک پدیده استثنائی است.

 

در دیالک تیک استثناء و قاعده، تعیین کننده (۱) است، نه (۲).

 

در دیالک تیک استثناء و قاعده، تعیین کننده قاعده است و نه استثناء.

رابطه مبتنی بر دیالک تیک داد و ستد میان «عاشق» و شاهد، هم قبل از وصل و هم بعد از وصل،

 اعتبار خود را حفظ می کند.

 

این دیالک تیک، یکی از قوانین اصلی جامعه بشری و بسیار قدیمی تر از جامعه طبقاتی است و کسی نمی تواند در سراسر زندگی مشترک زناشوئی از شر آن خود را رها سازد.

 

«جان بر لب نهادن» و «سر بر تیغ سپردن» عاشق،

 یاوه ای بیش نیست.

عشق کذائی مثل هر چیز دیگر گذرا، موقتی و فانی است.

 

عشق می آید و می رود و حتی می تواند به نفرت مبدل شود.

 

حتی می توان گفت که ما در واقع، با دیالک تیک عشق و (۱) سر و کار داریم، نه با عشق محض و خالص و ناب.

 

حتی می توان گفت که ما در واقع، با دیالک تیک عشق و نفرت سر و کار داریم، نه با عشق محض و خالص و ناب.

نفرت هم می تواند در شرایطی به عشق مبدل شود.

اگر خواستید، می توانید از نویسنده «کلیدر»  بپرسید.

سازمان های امنیتی، چه بسا، همکاران بعدی خود را از میان قربانیان خود برمی گزینند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر