پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن
برگردان
شین میم شین
۱
· اصطلاح جامعه بورژوائی، قبل از مارکس، در تئوری جامعه بورژوائی تشکیل می یابد.
۲
· در اوایل قرن هجدهم میلادی در مغایرت با تئوری قرارداد اجتماعی بورژوائی، نظریه جدیدی با نظرات زیر شکل می گیرد:
الف
· بنا بر این نظریه جدید، انسان همیشه در فرم معینی از جامعه (مثلا خانواده) زندگی کرده است.
ب
· جامعه با دولت یکسان نیست.
پ
· دولت به مثابه نهاد سیاسی تنها بعد از توسعه و تبدیل جامعه ابتدائی به جامعه بورژوائی، در نتیجه توسعه اقتصاد، پیدایش تفاوت های اقتصادی میان فقیر و غنی و پیدایش مالکیت خصوصی از جامعه بورژوائی نشو و نما یافته است.
۳
· آدام اسمیت و فرگسون سهم بسزائی در تدوین مفهوم جامعه بورژوائی به عهده داشته اند و این مفهوم برای اولین بار در آثار آنان مطرح شده است.
۴
· هگل اندیشه جامعه بورژوائی را به تئوری پخته تری تکامل داده است که هرچند حاوی ماهیت ایدئالیستی است، اما حاوی نکات و نظرات واقع بینانه بیشماری است.
۵
· در تاریخ نگاری منطقی ـ اسپه کولاتیو (مبتنی بر حدس و گمان) هگل، جامعه بورژوائی به مثابه آنتی تز خانواده در روح اخلاقی و عرفی مطرح می شود و دولت به مثابه سنتز، به مثابه وحدت اصل خانواده و جامعه بورژوائی نمودار می شود.
۶
· در جامعه بورژوائی افراد به مثابه اشخاص مستقل با اهداف اگوئیستی (مبتنی بر خودپرستی) خود ظاهر می شوند.
۷
· جامعه بورژوائی «صحنه نمایش لذت و عشرت لگام گسیخته، صحنه نمایش ذلت و ریاضت و صحنه نمایش فساد اجتماعی جسمی و اخلاقی است.»
· (هگل، «فلسفه حقوق»، پاراگراف ۱۸۵)
۸
· شاخص های جامعه بورژوائی به شرح زیرند:
الف
· توسعه سیستمی از نیازمندی ها
ب
· توسعه کار و تقسیم کار
پ
· استفاده از ماشین آلات
ت
· افزایش جمعیت و رشد صنعت
ث
· انباشت ثروت و انباشت همزمان حداعلای فقر و ذلت.
۹
· به نظرهگل، دولت به مثابه جامعه بورژوائی و یا دولت برونی عبارت است از پیوندی که به مثابه یک کل، خود را در حرکت اضداد عیان می سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر