۱۴۰۲ اسفند ۱۰, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۰۲)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شو

مقدمه

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

دمادم شراب الم در کشند

و گر تلخ بینند، دم در کشند

معنی تحت اللفظی:

عاشق جماعت لحظه به لحظه درد می کشند

و

اگر معشوق بد رفتاری کند، دم نمی زنند.

 

عشاق

در قاموس سعدی و حافظ

 به غم و درد  کاذب و سوز و اشک و آه خو می کنند و از تحمل درد و غم لذت می برند.

 

حافظ

تنها دل من است گرفتار در غمان؟

یا خود در این زمانه دل شادمان کم است؟

معنی تحت اللفظی:

فقط دل من غمزده است و یا همه مثل من اند؟

 

حافظ

در این بیت غزل،

 از شدت غم دروغین خود،

به تخریب دیالک تیک غم و شادی می پردازد و همه عالم و آدم را غمزده می بیند.

غم به تنهایی وجود ندارد.

هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.

غم در دیالک تیک شادی و غم وجود دارد.

 

حافظ

غم شربتی زخون دلم نوش کرد و گفت:

«این شادی کسی است که در این درد خرم است.»

 معنی تحت اللفظی:

غم بسان خونخواری، از خون دلم خورد و گفت:

این خو، شادی کسی است که از غم خوردن خرم است.

 

نتیجه عشق

همیشه همین است:

خرم بودن از غم خوردن.

البته

غم عاشق، نه واقعی، بلکه غم واهی و دلبخواهی است.

غم عاشق، غم وصل با معشوق است و بس.

دلیلش این است که عشق، پدیده ای ضد عقلی و غریزی است.

عشق

مبتنی بر خردستیزی است.

به همین دلیل

برای عاشق، فرقی بین غم و شادی نیست.

به همین دلیل

 دو قطب دیالک تیکی غم و شادی یکسان نمودار می گردند.

یعنی

عشق

به تاز و مار گشتن دیالک تیکی عینی منجر می شود.

خردستیزی

همیشه

با دیالک تیک ستیزی توأم است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر