درنگی
از
یدالله سلطانپور
سؤال این بود که
حماس ضعیف
چگونه در غزه به قدرت قدر قدرتی تبدیل شده است؟
حماس
جریان فوندامنتالیستی چپنما، افراطی، خردستیز و خودستیزی است.
حماس
از راسیونالیته سازمان الفتح بری و بیزار است.
حماس
بر خلاف سازمان الفتح
شعار نابودی خلق یهود را علنا بر زبان می راند.
وجود دولت خلق یهود به قول یکی از سران حماس،
«غیر منطقی است.»
زباله عادولف هیتلر تحت عنوان «نبرد من» در غزه
جزو کتب پر فروش است.
شعار ایده ئولوژیکی اساسی حماس
را
«آماج ما، الله
پیشوای ما، پیامبر
قانون ما، قرآن»
تشکیل می دهد.
حماس
با شعار «قرآن در یک دست ـ تفنگ در دیگر دست»
به
بسیج توده عقب مانده جامعه قبیلتی فلسطین می پردازد.
اصولا
خودکشی و کشتار شهروندان بی سلاح
در اسلام حرام است.
مرجع تقلید اخوان المسلمینی حماس
اما
فتوا داده است
که
اسرائیل
جامعه ای میلیتاریزه شده است و هر شهروند اسرائیلی
چه زن و چه مرد، نظامی بالفعل
و
هر کودک اسرائیلی
نظامی بالقوه
است.
بنابرین
عملیات انتحاری
در فقه اسلام
اشکالی ندارد.
حماس
عملا و عینا به صدر اسلام برگشته است
و
غصب دار و ندار یهودیان و گروگان گرفتن شهروندان حتی حامی خلق فلسطین اسرائیلی
را
اسیر و غنیمت جنگی می پندارد.
در حمله هفت اکتبر
اجامر حماس
فقط به ترور و گروگانگیری و غصب دار و ندار مردم قناعت نکرده اند.
روایت می شود
که
شیرخوارگان خلق یهود را هم کشته اند و زنان شان را مورد تجاوز جنسی قرار داده اند.
حماس
بر خلاف سازمان الفتح
بهترین یاور فوندامنتالیسم یهود است.
ما در سلسله تحلیل های دیگری
از دیالک تیک خردستیزی سخن رانده ایم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر