احمد شاملو
(تعویذ - ابراهیم در آتش)
به چرک می نشیند
خنده
به نوار زخم بندی اش ار ببندی.
رهایش کن
رهایش کن
اگر چند
قیلوله ی دیو
آشفته می شود.
معنی تحت اللفظی:
خنده مثل زخم است که اگر رهایش نکنی،
به چرک می نشیند.
خنده را رها کن، حتی اگر خواب ظهرگاهی دیو را به هم بزند.
شاملو
در این شعر، چنان وانمود می کند که انگار خنده، ارادی، اختیاری و دلبخواهی است.
خودشیفته ترین شاعر کشور
هنوز
نمی داند که گریه و خنده، پدیده های روانی اند و به صورت خودپو صورت می گیرند.
خنده و گریه زورکی و تحمیلی می تواند حتی به مرگ بشر منجر شود.
عجیب است که شاملو از گاز اشک آور و خنده آور بی خبر مانده است.
ضمنا
اگر مخاطب شاملو خنده را رها کند، چه می شود؟
شق القمر می شود؟
کدام مسئله طویله حل می شود؟
من ـ زور شاملو از دیو چیست
که
خوابش با خنده خر خردستیزی آشفته می شود؟
شاه؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر