پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایشهورن
برگردان
شین میم شین
نکته اول
۱
· نظر ماکس وبر در این زمینه درست است که مفهوم سازی و تئوری سازی در جمعبندی ساده چیزهای امپیریکی (تجربی) خلاصه نمی شود، بلکه با زحمات خلاق فکری، با ایدئالیزاسیون و مدل سازی نیز همراه است و ضمنا منافع معرفتی سوبژکت نیز نقش بازی می کند.
۲
· مفهوم «تیپ ایدئال» تا آنجا که به درک و توضیح این جنبه مفهوم سازی می پردازد، از یک مسئله معرفتی ـ نظری واقعی سخن می گوید.
۳
· البته ما اینجا با مسئله ای سر و کار پیدا می کنیم که هم در شناخت مربوط به علوم طبیعی و هم در شناخت مربوط به علوم جامعتی مطرح می شود و در مورد دوم با مشکلاتی در رابطه است.
نکته دوم
۱
· ماکس وبر در پاسخ به این پرسش که «تصاویر فکری» ئی که به این طریق پدید می آیند، چه رفتاری نسبت به واقعیت عینی دارند، اینکه آیا آنها با واقعیت عینی انطباق دارند، اینکه آیا آنها خطوط اصلی ساختار و دینامیسم (پویایی) روندهای واقعی را منعکس می سازند و یا نه، موضع اگنوستیسیسی (موضع مبتنی بر ندانمگرائی) می گیرد.
۲
· برای اینکه قبلا گفته که واقعیت عینی را نباید نادیده گرفت.
(اکنون واقعیت عینی انکار نمی شود، ولی امکان شناخت آن زیر علامت سؤال می رود.
مترجم)
۳
· ماکس وبر مفهوم «تیپ ایدئال» را در رابطه با این جنبه مسئله برای قاچاق کردن نقطه نظر فلسفی بی پایه ای به خدمت می گیرد.
نکته سوم
۱
· ماکس وبر اکنون مسائل معرفتی ـ نظری عام گفته شده در نکته اول و دوم را با مسئله خود ویژگی مفهوم سازی مبتنی بر علوم جامعتی مخلوط می سازد.
۲
· آنسان که طرح «تیپ ایدئال» او با وضوح تمام، اگنوستیسیتی، ایدئالیستی و ارتجاعی می گردد.
۳
· ماکس وبر اینجا با درک نئوکانتیانیستی تاریخ وارد صحنه می شود و اعلام می کند که جامعه و تاریخ برای علوم به مثابه سیل حوادث منفرد یکباره و تکرار ناشدنی مطرح می شوند و نمی توانند به طور راسیونال (عقلائی) درک شوند و علاوه بر این، نمی توان در آنها قانونمندی هائی را مشاهده کرد.
۴
· بنابرین، بنا بر درک نئوکانتیانیستی تاریخ، فقط می توان حوادث منفرد را توصیف کرد و با «شاید و باید» فرضی به طور فکری تنظیم کرد.
۵
· منظور ماکس وبر، اینجا عبارت است از تنظیم یک واقعیت ایراسیونال، از طریق بازسازی راسیونال.
۶
· اما ماکس وبر بارها و بارها، به انحای مختلف تأکید می ورزد که این با هیچ نظم واقعی قانونمند و با هیچ روند واقعی قانونمند انطباق ندارد.
۷
· بدین طریق، مفهوم «تیپ ایدئال» با حرکت از طرح اجتماعی پیش ساخته، ایدئالیستی ـ ذهنی، عرفانی ـ ایراسیونالیستی آرایش یافته بر ضد امکان شناخت قوانین و در نتیجه بر ضد امکان شناخت علمی پدیده های جامعتی ـ به طور کلی ـ وارد عمل می شود.
۸
· اعتبار و نفوذ ماکس وبر در ایدئولوژی بورژوائی بر این معنای مفهوم «تیپ ایدئال» استوار بوده است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر