سادیسم در مردان
نويسنده:
زهرا تارشی
ویرایشی و درنگی
از
میم حجری
زهرا تارشی
اختلال رفتاری سادیسم
بیشتر ریشه در کودکی فرد دارد.
بیمهری، تحقیر و نادیده گرفته شدن در خانواده
و
بر عکس
توجهِ بیش از حد به کودک پسر
و
برخورد دوگانه و تبعیضآمیز پدر و مادر در مقابل فرزندان،
سختگیریهای زیاد و بی دلیل،
بحثها و جنجالهای دایمی در خانواده،
عقدههای سرکوب شده
و
مشکلاتیکه از آوان کودکی بدون حل باقی ماندهاند؛
اینها همه سبب میگردند تا فرد نتواند جایگاه خود را در خانواده به دست بیاورد.
از این رو همواره میخواهد از جامعه انتقام بگیرد.
۱
اختلال رفتاری سادیسم
بیشتر ریشه در کودکی فرد دارد.
«تحلیل» پسیکولوژیستی (فرویدیستی)همیشه و همه جا
با برگشت به ایام طفولیت آغاز می شود.
ریشه همه مسائل و اختلالات و اختلافات جامعتی
در خانواده و در روابط خانوادگی جست و جو می شود.
«تحلیل» پسیکولوژیستی (فرویدیستی)
به همین دلیل
«تحلیلی» است که حاوی و حامل کمترین راه حلی نیست.
از این رو، خواننده برای مسائل مربوطه راه حلی نمی یابد و باید آنها را به عنوان تقدیر و سرنوشت و بدبختی های چاره ناپذیر بپذیرد.
بدین طریق
جامعه و مناسبات جامعتی و روابط طبقاتی
به آب زمزم شسته می شوند و تحول انقلابی آنها بیهوده نمودار می گردد.
دلیل محبوبیت پسیکولوژیسم (فرویدیسم) برای طبقه حاکمه امپریالیستی
همین جا ست.
۲
بیمهری، تحقیر و نادیده گرفته شدن در خانواده
و
بر عکس
توجهِ بیش از حد به کودک پسر
و
برخورد دوگانه و تبعیضآمیز پدر و مادر در مقابل فرزندان،
سختگیریهای زیاد و بی دلیل،
بحثها و جنجالهای دایمی در خانواده،
عقدههای سرکوب شده
و
مشکلاتیکه از آوان کودکی بدون حل باقی ماندهاند؛
این چیزهای سطحی و بند تنبانی در خانوادهرا
«تحلیل» پسیکولوژیستی (فرویدیستی)
به عنوان ریشه اختلال روانی سادیسم جا می زند.
بهتر است روی تک تک این خرافات خم شویم:
الف
بیمهری، تحقیر و نادیده گرفته شدن در خانواده
اگر این چیزها ریشه سادیسم باشند، باید همه کسانی که به توده زحمتکش «بی همه چیز» تعلق دارند، مبتلا به سادیسم باشند.مادر و پدر در این خانواده ها تحت فشار جامعتی
نه توان مادی و مالی برای حمایت از فرزندان خود دارند و نه بضاعت علمی و آموزشی و پرورشی و تربیتی.
ب
و
بر عکس
توجهِ بیش از حد به کودک پسر
و
برخورد دوگانه و تبعیضآمیز پدر و مادر در مقابل فرزندان،
برعکس چی؟
مادر و پدر
طبیعتا
همه فرزندان خود را بی اعتنا به جنسیت شان دوست دارند و مورد توجه قرار می دهند.
فقط در تربیت آنان برای زندگی ذلت بار فردا
میان دختر و پسر فرق می گذارند.
ضمنا
توجه بیشتر به پسر
قاعدتا
باید به عقده ای و سادیست گشتن دختر منجر شود و نه پسر.
کسی که نازپرود است، دلیلی برای داشتن عقده و انتقام از جامعه کذایی ندارد.
پ
سختگیریهای زیاد و بی دلیل،
سختگیری های مادر و پدرچه با دلیل و چه خرکی و عادتکی و بی دلیل
در بدترین حالت
توسط فرزندان تکرار می شوند.
مگر اینکه فرزند رشد فکری کرده باشد و خریت های خانوادگی پدر و مادر خود را نقد و حذف کرده باشد.
این چیزها به سادیسم منجر نمی شوند.
ت
بحثها و جنجالهای دایمی در خانواده،
اختلافات مادر و پدر در خانواده به خرد گشتن اعصاب کودکان منجر می شود و لطماتی بر روابط خانوادگی خود فرزندان در آینده وارد می سازد،
ولی به ابتلای انان به سایدسم منجر نمی شود.
ضمنا
اگر این دلیل ابتلا به سادیسم باشد، نباید موجب سادیست گشتن فقط پسران باشد و نه دختران.
ث
عقدههای سرکوب شده
و
مشکلاتیکه از آوان کودکی بدون حل باقی ماندهاند؛
اینها همه سبب میگردند تا فرد نتواند جایگاه خود را در خانواده به دست بیاورد. از این رو همواره میخواهد از جامعه انتقام بگیرد.
اگر این چیزهای همگانی به ساددسم منجر می شدند، باید ۹۹ در صد سکنه جوامع سادیست باشند.
همنوع ستیزی محصول جوامع طبقاتی است که در آنها «جنگ همه بر ضد همه» شعله ور است.
اعضای جوامع طبقاتی
چه بسا
خوشبختی خود را در بدبختی همنوع خود می جویند تا حداقل به خود تسکین الکی بدهند.
این ولی منشاء سادیسم نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر