بعضی “مشکلات” حل نمیشوند، ما را در خودشان حل میکنند!
حریف
مشکلی نیست که آسان نشود
فرد باید که هراسان نشود.
همه مسائل راه حل دارند.
پیدا کردن راه حل
محال نیست.
دیر و زود دارد
ولی سوخت و سوز ندارد.
ما آزموده ایم در این باره بخت خویش
عمری خر بوده ایم و عرعر کرده ایم
و بالاخره سگ شده ایم و پارس می کنیم
چه کسی تصورش را می کرد که خری سگ شود
آره.
ولی اتحاد با کی؟
نه کسی با خر متحد می شود و نه خر با کسی
پیش شرط وحدت عملی
وحدت پیشاپیش نظری است.
مبارزه ایده ئولوژیکی صرفنظرناپذیر است.
با تعظیل مبارزه ایده ئولوژیکی
هم جامعه طویله می شود و هم حزب.
حزب توده هرگز این چنین بیسواد نبوده است
کریستا ولف
یک بار
در زندگی
به موقع مناسب
باید به امکان ناپذیر بودن چیزی ایمان آورد.
من ـ زور؟
اگر حل مسئله ای امکان ناپذیر باشد
مسئله مربوطه
اصلا مطرح نمی شود.
امروزه
حتی جامه عمل پوشاندن به محالیات امکان پذیر گشته است.
خلایق به عوض اندیشیدن عرعر می کنند.
قصد برگشت به صدر اسلام را دارند
جامعه را طویله می کنند
خانه خرد را به اةش می کشند
هر چه بیشتر میخوانم، بیشتر کسب میکنم، مطمئن تر می شوم ک هیچ نمی دانم...
به عبارت دیگر مِتوانیم بگوییم
" آنچه می دانیم قطره هست؛ آنچه نمی دانیم اقیانوس است.
"یوسفی"
عجب لاطائلاتی
من ـ زور بعضی ها از دانستن و دانش چیست؟
خرخوانی و ازبر کردن خرافات که به معنی دانش نیست.
بردار هر روز بیت شعری از سعدی را تحلیل کن تا فوت و فن تفکر مفهومی بیاموزی و رشد کنی
عجب خرافاتی.
مگر تله ویزیون نمی بینید؟
شیر اگر گرسته باشد
برای کرفتن لاشه از چنگ لاشخورها
از جان شیرین می گذرد
هی رئیس الرؤسا
هنوز زود است.
عجله کار شیطان است.
قرار است
که به قول حریفه ای
۷ سال دیگر جنقوری اسلامی سرکرده جهان شود وامریکا و اروپا وچین وژاپن وروسیه وبزریل وغیره به بوسیدن نعلین اخوندها مفتخر شوند
۷ سال دیگر برای ژاپن تعین تکلیف کن.
قبلا
اما بدان
که
ژاپنی ها اصلا سیاسی نیستند
اصلا فرق عذا با عزه را نمی دانند
و
فلسطین تخم شان هم نیست
حتی حاضر به دفاع از اوکراین نشده اند
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
مولانا
معنی تحت اللفظی:
هرچه در عالم هست در خود تو ست و نه در خارج از تو.
هرچه می خواهی در خودت بجوی
مثلا
اگر دلت خربزه مشهد و یا سوهان قم می خواهد
در خودت جست و جو کن و نه در بازار/
عرفان اهل هارت و پورت است
تا دلت بخواهد ادعا دارد که نمی تواند اثبات کند
به قول حافظ مشخصه مهم عرفان
قلدرمآبی است.
درست به همین دلیل
مذهبی یافت نمی شود که عرفان خاص خود را نداشته باشد
چون خراافت مذهبی را بدون خردستیزی عرفان و قلدرمآبی اش نمی توان اثبات کرد.
در قاموس عرفان فرقی بین خر و خدا و خرما و خورجین و خلق و خردل وجود ندارد
این ادعا را اصل وحدت وجود جازده است.
وقتی حلاج ادعا میکند:
انا الحق
من خدا هستم
منظورش همین است.
خر هم اگر زبان داشته باشد میتواند همین ادعا را بکند و خود را خدا بنامد.
آخوندها امام حسین را بالاتر از خدا می دانند.
دلیلی که ندارند.
فقط در سنت عرفان خردستیز و عرفا
ادعا دارند.
به قول آخوندها جبرئیل نه پیک خدا
بلکه پیک امام حسین ست.
این امام حسین
اما اصلا سواد ندارد.
سواد حضرت یزید
صدبرابر سواد حضرت حسین است.
دیوان حافظ با مصراعی از یزید شروع می شود.
حسین مثل خسرو گلسرخی است.
بیسواد ولی دیوانه و پوچی گر و ماجراجوا.
حسین اصلا ازادیخواه نیست.
حسین ارباب برده دار بوده است
۷۴ تن از شهدی کربلا برده های حسین و یارانش بوده اند که قبل از شرکت در جنگ آزادشان کرده اند تا فدای ک. خر شوند
من ـ زور از «نه به سانسور» چیست؟
بخش اعظم دکاکین اوپوزیسیون جنقوری
ما را ممنوع الکامنت کرده اند.
مجاز به ابراز نظر نیستیم.
۹۹ درصد حضرات حرف زدن حتی بلد نیستند.
خیلی از علامگان فقط لایک می طلبند.
مگر احدی اندیشه ای را می خواند تا سانسور محلی از اعراب داشته باشد.
خلایق دنبال عکس و علافی و عیاشی اند
هم سرنگونتان می کنیم هم چرخه دست به دست گشتن قدرت از شاه به شیخ و از شیخ به شاه را می شکنیم بودمان نبودتان است
زینب پاشا
خوب.
بعد چی؟
چه سیستم جدیدی پدید می آورید؟
شاه را سرنگون کردند
وضع بدتر شد
از کجا معلوم که پس از سرنگونی شیخ وضع بهتر شود
پس از مرگ زنبور ماده جفتش (همسرش) برايش قبر حفر ميكند جنازه را زير بالهايش حمل ميكند و با احترام دفن ميكند!!! چه نيرويی به اين حشره آموزش داده!!! از عجيب ترين و نادر ترين فيلمی كه تا بحال ديده شده و مایه عبرت بسیاری از انسانها میتونه باشه.* بنظرم حیوانات اشرف مخلوقات هستن
ناهید
جانوران خر نیستند.
حتی خر
خر نیست.
جانوران نیای بشرند.
مخلوق کسی هم نیستند
نتیجه تکامل میلیون ها ساله اند
خر در فرنگستان طبابت می کند
خر
از صادرات مهم پاکستان است
پوتین خطاب به زنان روسیه:
هر کدام از شما باید حداقل ۸ بچه بزایید
روسیه در اوکراین متحمل تلفات سنگینی شده است.
تاکتیک جنگی روسیه
مبتنی بر بی اعتنایی به جان پرسنل نظامی
و
پیشرفت خرکی به هر قیمت است.
در ج. ج. دوم
اتحاد شوروی
از ۲۰ تا ۳۰ میلیون قربانی داده است.
خیلی از سربازان
سلاح حتی نداشته اند.
حتی آمار دقیقی از شهدا نگرفته اند
سیاست حماس در غزه هم همین است
هر زنی ۸ بچه دارد.
از تولید نعمات مادی خبری نیست.
جای تولید مادی را تولید مثل گرفته است.
۱۲۰۰ تن از جوانان اسرائیل را می کشند و ۱۴۰۰۰ کشته می دهند.
غزه هم به خرابات شام تبدیل می شود.
تازه
این فلاکت را به عنوان پیروزی جشن می گیرند
من ـ زور از قدرت چیست؟
سرکردگی جهانی؟
حرف مفت؟
خوب فرض کنیم چنین شود.
در این صورت چه می شود؟
چه تحولی در جهان رخ می دهد.
همه سکنه جهان
سینه و زنجیر و قمه و قداره می زنند؟
اگر ۷ سال دیگر از جنقوری
فقط قوری خرد و خرابی باقی ماند
کجا باید به خدمت تو شرفیاب شویم؟
سطح فکری و فقهی و فلسفی و هنری و ادبی جنقوری
صدها بار پایین تر از سطح فکری افغانستان است.
افغانستان
شعرا و نویسندگان و مترجمین طراز اول دارد.
جنقوری
نه شاعر دارد
نه نویسنده
نه هنرمند
نه فقیه
نه فیلسوف
زباله دارد و بس.
نفرین بر امپریالیسم که این زباله را بر خلق های ایران تحمیل کرد
بیگانه کامو
زباله ای امپریالیستی است.
به درد خواندن نمی خورد.
مترجمانش جلال آل عبا و خبره زاده بوده اند.
دو نفر زور زده اند تا خرافه ای صد صفحه ای را ترجمه کنند.
در این زباله کامو
نیهلیسم (پوچی گرایی) تبلیغ می شود.
از دید کامو
خودکشی = طغیان بر ضد پوچی
اصولا
تنهایی
در دیالک تیک تنهایی و همبایی
وجود دارد.
مسئله این است که هر کس دیالک تیکی از من درونی و برونی است.
اگر کسی آدم باشد
به همین دلیل هرگز احساس تنهایی نمی کند و تنهایی را نعمتی محسوب می دارد.
همبایی ها
توخالی اند و مضرند.
همبایی ها برای پر کردن خلاء زندگی با زباله اند.
دهه سوم قرن ۲۱ است
سکنه ط. عه هورا و عا شوربا به چه روزی افتاده اند.
کجا ست
آنکه دگر ره صلای عقل زند
که جان ما ست گروگان آن صلا و نوید.
فیل:
بشر
همین جا ست
و
منشاء میمونی دارد.
زرافه:
هی ممیون
مقصر تویی
این جملات قصار باید تحلیل شوند.
تکرار طوطی وش خرافات به میراث مانده از پیشینیان در شأ ن انسان نیست.
اگر این خرافات به صورت مشخص مطرح شوند
دست علامه رو می شود.
زن مدیر خانواده است
شکم بچه ها باید سیر شود
پوشاکی، مسکنی، بهداشتی فراهم آید.
زن
پدر بچه ها را به دراوردن نان مجبور می سازد
رابطه والدین با فرزند
رابطه نیست.
مبتنی بر عشق یکطرفه است.
والدین برای کودکان
مثل عاشق برای معشوق
منفورند.
جوانی و پیری ندارد.
این یک قانون غریزی و طبیعی است.
کودک باید از خانواده دیر یا زود بر کند و خودمختار شود
این دیگر تحریف صرف آیه مربوطه نیست
در این آیه اصلا اسمی از حسن و حسین نیست
این فقط و فقط بی شرمی است.
این
ضمنا
نوعی آبرو ریزی است
انعکاس = عکس برداری چیزی از چیزی و یا عکس اندازی چیزی بر چیزی.
انعکاس خاصیت ماده است. (لنین)
دیالکتیک یک روش فکری است، اما این روش فکری میتواند در شکلگیری جهان بینی نیز نقش داشته باشد
انا
نه.
هگل
بانی دیالک تیک بود
جهان بینی هگل اما ایدئالیستی بود.
جهان بینی هگل
فرقی با جهان بینی پاپ و بن لادن و خمینی و احمدی نجات و سیدعلی و جنتی نداشت.
متد
در دیالک تیک تئوری و متد وجود دارد.
تو مثل رفیق افغانی ما هستی.
رشد نمی کنی.
حتی درجا نمی زنی.
فقط فرو می روی.
یاسین خواندن به گوش خر و خرپرست بی فایده است
فروغ فرخزاد"
آه ای زندگی منم که هنوز
با همه پوچی از تو لبریزم
این به چه معنی است؟
اگر زندگی پوچ است
چگونه می توان از پوچ لبریز بود؟
نیهلیسم (پوچی گرایی)
اصولا
با اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی) در تضاد است.
تفاوت فروغ با بقیه روشنفکران مرتجع از قبیل هدایت و روحانیت و شاملو غیره
همین جا ست.
فروغ روشنفکری عمیقا خلقی و انقلابی است.
اگر می ماند
رشد می کرد و به معنامندی و محتوامندی حیات پی می برد.
دلیل اساسی شکنجه و ترور و اعدام افراد در جنقوری
یا کمال (حسن فکری) آنها ست
و
یا جمال انها ست.
۹۹ درصد زنانی که کشته شده اند
زیبا رو بوده اند.
زشت رویان
دشمن زیبایی اند
در جنقوری
کسی اصلا سیاسی نیست
سیاسیون خفته در خاورانند.
مگر شاه بر اساس اعتماد مردم روی کار امده بود
تا شیخ بر اساس اعتماد مردم روی کار اید؟
ایشون اندیشمند ما شیعیان تشریف دارن!
تمام هفته رو داخل یک خیک(کیسه) میریده و آخر هفته که خیک پر میشده،
خیک رو روی دوشش حمل میکرده تا چهار فرسخ بیرون کربلا که مبادا در سرزمین مقدس کربلا، قضای حاجت کرده باشه..
ضمنا تو تهرون یه خیابون لاکچری به نام خودش و خیکشه
ویدا
هی ویدا
به اش بگو:
اخش به جنقوری ببرد
خشگ کند وبه عنوان شکلات بفروشد و میلیونر شود
بقیه علما هم بهتر است که او را سرمشق خود قرار دهند و شق القمر کنند
۷ سال بعد
به همین دلیل
و
به همین طریق
قرار است که سرکرده جهان شوند
قبل از نقد باید سند طلب کنید
شاید دروغ بوده باشد
حریف
پس بفرمایید که دنبال نخود سیاه بگردیم.
مگر خودتان برای خرافات خودتان سند ارائه می دهید؟
ضمنا
مهم چیست؟
نظر و یا صاحبنظر و یا سمتگیری سیسای بند تنبانی نشخوارگر؟
برای ما افکار تعیین کننده اند و نه افراد.
چون تیز بنگری
همه نشخوار می کنند.
کسی اعتنایی به علمیت و صحت افکار ندارد
کانت:
سه چیز
موجب تسهیل تحمل مشقات زندگی اند:
امید
استراحت
خنده
واقعا؟
من ـ زور از امید چیست؟
استراحت در دیالک تیک ریاضت و استراحت می چسبد و به تنهایی به بیماران تحمیل می شود
یعنی پیامد ضعف جسمی است
و
چیزی نفرت انگیز است.
خنده که دلبخواهی و تصنعی و تحمیلی و دستوری نیست.
خنده
به شرطی خنده است که از دل برخیزد
یعنی وامنش طبیغ=عی و غریزی بشر است
خنده تحمیلی مثلا با گاز خنده اور
می تواند موجب مرگ شود
خوب.
این به چه معنی است؟
این بدان معنی که زن
موجودی در حد الاغ است.
اگر الاغ کریفی مرده باکی نیست.
قحط الاغ که نیست.
اوپوزیسیون جنقوری
ارتجاعی تر و زن ستیزتر از اجامر جنقوری است.
تنها = تن ها.
تنهایی که فاجعه نیست.
تنهایی نعمت بزرگی است.
چوبی بلند و سفید در هوا برافراشته شد (؟)
لحظه ای بعد
پرچم توده ی کارگر
مانند مرغی سرخ فام
به اهتزاز درآمد.
ترجمه محشری از رومان دوپولی او هم منتشر شده است که ما حسرت خواندنش را داریم
بیشک.
ولی مراسم و عادات سنتی
مزاحمند.
مانع پیشرفت و توسعه جامعه اند.
در این مهمانی های مکرر
چه بسا خرافاتی صدها بار تکرار می شوند.
اوقات ارجمند تلف می شوند.
کسی رشد نمی کند و جامعه طویله می شود
شما مشتی خالی باف خرفت و خر هستید
و
بدترین خصم خلق هستید.
شما کشور را به خرابات شام مبدل خواهید ساخت
به غزه ای دیگر.
در ایران
کتاب ارجمندی راجع به آثار برشت
در زمان شاه نور به گور
منتشر شده بود
در دوره شیخ گور به گور
فقط زباله های نیچه و شوپنهاور و علمای فاشیسم منتشر می شوند
آره.
ولی صمد بهرنگ و بقیه
این شعار را مچزا از متن مطرح می سازند.
از قول برشت.
در پارس
مهلتی و فرصتی برای توضیح و تشریح متن نیست
صدور احکام کلی و انتزاعی فقط به درد عوام الناس و عوامفریبی میخورد.
مفهوم غربت
به تنهایی بیانگر چیزی نیست.
غربت می تواند
مهاجرت از ذلت و حتی هلاکت به ذلت کمتر و رشد و توسعه و تکامل باشد.
مثال:
خود ما پس از فرار از جهنم جنقوری
خر بودیم.
در این ۲۳ سال
به برکت نعمات غربت
سگ شده ایم.
گذار از خریت به سگیت
کم چیزی نیست.
خر
قادر به تفکر و تحلیل و پارس و پاچه دری نیست
نه.
این از برشت نیست.
از گالیله است که اثری از برشت است.
منظور گالیله از حقیقت
حقیقت فیزیکی است :
سیاره وارگی زمین است.
کودکی از پدرش پرسید:
بابا "مرد" یعنی چه؟
پدر گفت:
مرد به کسی میگن :
که بدون هیچ چشم داشتی خودشو وقف "راحتی، آسایش و رفاه خانوادش" میکنه،
کودک گفت:
کاش منم میتونستم
مثل مادرم یک " مرد باشم "
عجب خرافاتی.
ذلتی که پدر برای اوردن نان به سفره در جامعه می کشد
صدهزار بار بیشتر از زحمت مادر است.
مادر
در تابعیت و تبعیت از پدر و دستاورد پدر
خانه داری میکند.
حالا در غزه به وضوح دیده می شود.
ضمنا
مرد از مفاهیم اخلاقی اشراف برده دار و فئودال مرتجع کثافت است
ضد مرد نامرد و یا زن است که باید زد.
چه و خرافه
خرافاتی از قول چه گوارا نقل می شوند که آدم آرزو می کند که از بیسواد بدبختی باشند.
میان جامعه و طبیعت
رابطه دیالک تیکی هست.
اگر پرنده و گاو و گوسفند و گوزن و اهو کشته نشوند
بشر باید ذیق واپسین را بکشد و خود را داوطلبانه تسلیم عزرائیل کند.
وقتی نویسنده ای مثل تو
عاجز از روشنگری علمی و انقلابی باشد
سقوط فکری مردم
بعید نیست.
سرکوب
که خاص شاه و شیخ نیست.
محتوای سرکوب که همه جا یکسان نیست.
سرکوب
هم
می تواند انقلبای باشد
و
هم ارتجاعی.
سرکوب شاه
سرکوبی انقلابی ـ بورژوایی بوده است.
سرکوب شیخ
سرکوبی ارتجاعی است.
ضمنا
هر دولتی
صد بار تکرار کنید
هر دولتی
دستگاه سرکوب است و بس.
استثنائی وجود ندارد.
دلیل بی اعتنایی به موی زنان
وفور و عادی بودن آن است.
در افریقا
حتی سینه زنان و الت تناسلی نران بیرون است.
و امری عای است.
وقتی چیزی را مستور داری
کنجکاوی برمی انگیزد.
ضمنا
دیدن امری عینی است و نه ذهنی.
دیدن خر نتیجه وجود عینی خر است و نه خوب و بد دیدن خر چران
این خرافه نمی تواند از مارکس بینوا باشد.
کسانی که اینجور خرافات را به نام مارکس منتشر می کنند
بدترین دشمنان زحمتکشان و مارکسیسم و سوسیالیسم اند
دین که با نظام سرمایه داری
پدید نیامده.
دین در اشکل مختلف همیشه وجود داشته است.
حتی در جامعه کمون اولیه.
دین فرمی از شعور است.
دین
شعور جامعه بیشعور است
دین
شعور وارونه و پادرهوا ست.
(مارکس)
دین
ولی به مثابه شعور وارونه
بهتر از بیدینی است که به معنی بیشعوری است.
خر نمی تواند متدین باشد.
روشنی افکار وابسته به سرما ست
فرنگی
عجب بدختی ئی است.
ما را باش
خیال میکردیم که خریت در انحصار ما ست.
فکری که روشنی و تاریکی اش
وابسته به درجه سرما باشد
اصلا فکر نیست
معلوم نیست که چیست.
اگر چنین می بود
علامگان جهان می بایستی اسکیموها باشد که شب و روز اسکی می روند
صلح زمانی میسر می شود که ما همدیگر را مورد عفو و بخشش قرار دهیم
فرنگی
نه.
جنگ در ذات جوامع طبقاتی است
تا زمانی که مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و طبقات اجتماعی وجود دارند
جنگ هم وجود خواهد داشت.
عفو و بخشش چیه؟
سطلیون
با این عیران کپک زده و گندیده و عیرانی تحفه نظنزشان
ما را کشتند.
تاریخ عیران
شرم انگیز است و نه فخرانگیز.
شکست پشت شکست است.
ذلت پشت ذلت است.
آخوندها اصلا نمی خواهند عیرانی باشند
تصمیم دارند اسلامی باشند.
صهیونیسم
ایده ئولوژی مردم یهود است؟
تو حتی سواد لازم برای خواندن دو سطر مطلب ما را نداری
داس و چکش را
از پروفایلت بردار و پالان بگذار.
صهیونیسم
ایده ئولوژی بورژوازی یهود است
ای بیسواد.
بخش اعظم خلق یهود مارکسیست بوده اند.
اسرائیل هم می توانست و میتواند جامعه ای سوسیالیستی شود.
کیببوتص همان کالخوز در اتحاد شوروی است
دین از مفاهیم روانکاوی نیست تا تو بتوانی راجع به ان هارت و پورت کنی.
دین
مفهومی فلسفی است.
اگر دین مددرسان مردم نبود
هزاران سال قبل از بین رفته بود.
دین را فقط از موضع طبقاتی پرولتاریا می توان نقد کرد و با مارکسیسم جایگزین ساخت
هر نقد دیگر ارتجاعی تر از دین خواهد بود
یک زمانی خونه فامیل میرفتن همه هم شب جا مینداختن رو زمین و با هم میخوابیدن.
چه دورانی بود.
مش شهره
مشخصه مهم ارتجاع
دل بستن به ماضی است.
ایدئال سازی از چیزهای کپک زده و پوسیده و تهوع اور است.
در این چنین شرایطی
نمی شود از دست همدیگر نفسی به راحتی کشید
مثلا نشست و تحقیق و نحلیل و فعایت علمی و ادبی و فقهی و فلسفی کرد
فقط میتوان عمر کوتاه خود را تلف کرد و خرتر شد و نه خردمندتر
هی مش میشل
من ـ زور از جهان سوم چیست؟
من ـ زور از مردم چیست؟
توده
تاریخ را می سازد.
توده تاریخ را
اما
تحت رهبری سوبژکت تاریخ می سازد
و
سوبژکت تاریخ
تحت رهبری حزب انقلابی خود عمل می کند.
سوبژکت تاریخ در جهان اول (سرمایه داری)
بورژوازی بوده است و ایده ئولوژی اش فلسفه کلاسیک المان بوده است
غول هایی از قبیل کانت و فیشته و هگل و فویرباخ و دیدرو هلوه تیوس و لامتری و هولباخ بوده اند
سوبژکت تاریخ در حهان دوم (سوسیالیسم)
پرولتاریا بوده است که تحت رهبری حزب کمونیست بوده است.
بدبیاری در جهان سوم
این است که بورژوازی اش کج و کوله و مذهبی و عقب مانده است و قادر به رهبری گذار از طوایل قبیلتی، برده داری و فئودالی به سرمایه داری نیست
سطلیون
با اعوجاجات خود
بدتر از سرما
کشتند ما را.
ثابتی و ساواک کی و چی بوده اند؟
ساواک
سازمان انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید بوده است.
ساواک
به پیشبرد انقلاب سفید از طریق سرکوب ارتجاع فئودالی، روحانی و بورژوایی ـ سنتی ـ بازاری کثافت و سازمان های مسلح تروریستی فدایی و مجاهد اسلام و خلق و دیمدام و لیملام
کمر بسته است
همه انقلابات اجتماعی ساواک خاص خود را دارند.
این خرافه نمیتواند از مارکس باشد.
از هر کس هم باشد
ضد علمی و ضد عقلی و خرافی است.
مذهب
فرمی از شعور (روح) است.
مذهب به قول مارکس
روح جامعه بی روح است
شعور جامعه بیشعور است
ولی روح است و شعور است.
لامذهب بودن که بهتر از مذهبی بودن نیست.
همه لاشخورهای جهان لامذهب اند.
مذهب
ضمنا
ایده ئولوژی است
و
ایده ئولوژی چیزی طبقاتی است
مذهب رعایا
ضد مذهب اربابان فئودال و روحانی و بورژوازی است
هر گردی گردو نیست.
برشت بیشک معنی حقیقت را نمی داند.
حقیقت چیست و پیش شرط کشف حقیقت چیست؟
شاید از یک میلیون نفر
یکی قادر به کشف کم و بیش حقیقت باشد.
بدون در اختیار داشتن خرد کل اندیش (مارکسیسم) حتی به صد فرسنگی حقیقت نمیتوان نزدیک شد.
حقیقت در اعماق است.
برای کشف حقیقت باید از پله های مفاهیم پایین رفت و در اعماق کشفش کرد و بیرون آورد.
حقیقت
در کل و ماهیت و عامیت است.
حقیقت همان آب حیات است که در ظلمات است.
صهیونیسم
ایده ئولوژی است
خیلی ها از فرط خریت خیال می کنند که فحش خواهر و مادر است.
صهیونیسم
ایده ئولوژی بورژوازی یهود است.
صهیونیسم
شبیه مارکسیسم ویا فلسفه کلاسیک آلمان و یا مذاهب و فاشیسم و فوندامنتالیسم
ایده ئولوژی است.
صهیونیسم
راه حل بورژوازی یهود برای مسئله آوارگی و سرگردانی خلق یهود و نداشتن میهن بوده است.
صهیونیسم
ایده ئولوژی رهایی بخش بورژوایی خلق یهود بوده است.
ایراد
که
در
ایده ئولوژی نیست.
ایراد در ماهیت طبقاتی ایده ئولوژی است.
بورژوازی
طبقه ای ارتجاعی، ضد عقلی، خردستیز و خرافه گستر است.
ضمنا
صهیونیسم
حاوی گرایشات مختلف است
صهیونیسم
چپگرا هم وجود دارد که مخالف لطان یابو و رفقای فاشیستش هستند.
مارکسیسم
ایده ئولوژی پرولتاریای صنعتی است که بر خلاف بقیه ایده ئولوژی ها
دیالک تیکی از علم و ایده ئولوژی
است.
روی مفاهیم باید کار کرد تا جای تفکر را تخیل نگیرد
تو
مثل سطلیون
با این عیرانیان تحفه نظنز
ما را کشتی.
به اندیشه یندیش.
به دیالک تیک چیز و ناچیز بیندیش و نه به شووینیسم توخالی و بند تنبانی
من ـ زور از پست سیاسی چیست؟
شما از یک میلیون پست و تلگراف و تلفن
نمی توانید چیزی سیاسی پیدا کند.
فعال ترین کسان در جهان مجازی سطلیون اند که واژه های شان نه سیاسی، بلکه ماتحتانی اند
ضمنا
خلایق در بند بند تنبان اند و اعتنایی به اندیشه سیاسی و یا حتی هنری و ادبی ندارند
اصلا عاجز از خواندن بیت شعری هستند
همه هارت و پورت می کنند تا لایکی و لیسی و لاسی میسر شود
تعیین کننده عکس ها هستند و نه اندیشه ها
مساجد هم در زمان رسول اکرم
فرمی از کتابخانه بوده اند.
نهادهای سیاسی و اقتصادی و فکری و فرهنگی و وتئولوژیکی ـ پداگوژیکی ـ ایده ئولوژیکی بوده اند.
ضمنا
مساجد کتابخانه هم دارند.
مسئله این است که کتب مساجد به زبان عربی اند و فونکسیون فرمال دارند.
جزوات مساجد را خلایق می خوانند بی انکه محتوای شان را درک کنند.
علاوه بر این
امروز جنقوری و جهان در آستانه سقوط فکری و فرهنگی است.
همه در بند بند تنبانند.
هر کس یک میلیون عکس ثابت و سیار در کامپیوتر دارد.
اندیشه و خرد و حقیقت
بی مشتری است.
بردگی هم گلوبال و فخرانگیز است.
هر کس کاری پیدا می کند
خیال میکند که گنجی پیدا کرده است
یعنی استثمار مبتنی بر خفت و خواری را رهایش اجتماعی می پندارد و به زمین و زمان پوز می دهد.
اولا
عشق حسی است که به معنای دوست داشتن فردی یا چیزی است
چیزی ؟
عشق در شرایط مختلف مفهوم های مختلفی را باز گو میکند !
عشق به خدا
عشق به خانواده
عشق به دین
عشق به مذهب
عشق به حیوانات
این عشق که شما بازگو کردید
عشق میان عیاشان و شهوت پرستان است و بس !
عشق در قلب های همه ما و شما است
به شکل های مختلف ..
دلیل بقا ی بشریت عشق و نفرت است
که هر دو از یک حس سر چشمه میگیرند
عشق !
عشق میان عیاشان آمیخته ی میل جنسی و ارضا شدن است و بس !
عشق تو برای تحلیل و بررسی و زیر سوال کردن مفاهیم اجتماعی ، فلسفی ، مذهبی ، سیاسی ، وغیره است
شاید ت دقیق معنای عشق را نفهمیده باشی
ولی
شاید
دلیل به دنیا آمدن ت عشق
باشد ! ؟
آره.
عشق
از زیرمفاهیم غریزه است.
عشق به معنی سقوط بشر به درجه خر است
تکامل
دروغی بیش نیست.
علامت تعجب بیشتری بزن.
و گرنه کسی باور نمی کند
ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ،،، از دفتر زمستان ،،، مهدی اخوان ثالث
ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵﻫﺎﯼ ﻟﺤﻦ ﻣﺮﻏﮑﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺩﻝ
ﺑﺎﻣﺪﺍﺩﺍﻥ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺟﺎﺩﻭﯼ ﺧﻮﺍﺏ
ﭼﻮﻥ ﮔﺸﻮﺩﻡ ﭼﺸﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺑﺮﻫﺎ
ﺑﺮﻑ ﺯﺭﯾﻦ ﺑﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﮔﻠﮕﻮﻥ، ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﺟﻮﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﺷﮏ ﺷﻮﻗﺶ ﮔﺮﻡ ﮔﺮﻡ
ﮔﺮﺩ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﻭ ﺟﺎﻧﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺪ
ﺷﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﻣﻦ ﮐﻮﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺧﻮﺍﺏ
ﻭﺯ ﮐﺸﺎﮐﺸﻬﺎﺵ ﻃﺮﺡ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺪ
ﺳﺎﯾﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﮔﯿﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻭ ﺍﺑﺮ
ﺍﺑﺮﻫﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﻏﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻡ ﻣﯽﭘﺮﻧﺪ
ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺴﺒﯿﺪﻩ ﻧﻘﺶ ﺷﺎﺥﻫﺎﯼ ﺑﯿﺪ ﺑﻦ
ﮔﺎﻩ ﻣﺤﻮ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻟﯿﮏ ﺑﺎ ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺑﺮﻩﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺳﺮﻭﺩ ﺻﺒﺤﺪﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺴﺖ
ﺟﺰ: ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻤﮕﺸﺘﻪ؟ ﻗﺼﺪﯼ ﺯ ﺁﻥ ﺳﺮﻭﺩ
ﻟﮏ ﻟﮏ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﺯﺩ ﺳﺮ ﻭ ﻏﻠﯿﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪ
ﺟﻔﺖ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺷﯿﺎﻥ ﺧﻔﺘﻪ ﺳﺖ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﺎﺥ ﺗﻮﺩ
ﺁﻥ ﻧﺸﺎﻁ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺭﻭﺡ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ
ﭼﻮﻥ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺟﻔﺎ ﺁﻣﯿﺨﺖ ﺩﺭ ﻏﻢﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﺣﺰﻥ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭﺩ
ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻓﮑﻦ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﯿﻤﺎﯼ ﻣﻦ
ﺧﻨﺪﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﺣﺰﯾﻦ
ﺧﻨﺪﻩﺍﯼ، ﺍﻣﺎ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺧﻨﺪﻩﺍﯼ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ
ﺧﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﺳﯿﻤﺎﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻓﻠﮏ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﺎﺑﻨﺪﻩ ﻣﻪ، ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﯾﺎﺭ
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﺮﻧﯿﺎﻥ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎﻏﯽ ﺷﮑﻔﺖ
ﻭﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﻍ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ ﺟﻤﺎﻟﯽ ﺗﺎﺑﻨﺎﮎ
ﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻏﺮﻓﻪٔ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﻓﺮﻭﺩ
ﭼﻮﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ، ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﭘﯿﮑﺮﯼ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ ﻭ ﭘﺎﮎ
ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﯼ، ﺑﺎ ﺭﻭﯾﯽ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ
ﻭﺯ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺭﻭﺡ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﺑﻨﺪﻩ ﮐﺮﺩ
ﺳﺠﺪﻩ ﺑﺮﺩﻡ ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺭﺍ ﻟﯿﮏ ﻗﻠﺒﻢ ﻣﯽﺗﭙﯿﺪ
ﺩﯾﺪﻣﺶ ﮐﺎﻫﺴﺘﻪ ﺑﺮ ﻣﺤﺠﻮﺑﯽ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﺮﺩ
ﻣﻦ ﻧﮕﻔﺘﻢ: ﮐﯿﺴﺘﯽ؟ ﺯﯾﺮﺍ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﻡ ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺷﮑﻮﻩ ﺟﻠﻮﻩﺍﺵ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﻤﯽﯾﺎﺭﺳﺖ ﮔﻔﺖ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺭﻣﺰ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﮐﺮﺩ
ﮐﺰ ﻟﺒﺶ ﺑﺎ ﻋﻄﺮ ﻣﺴﺘﯽ ﺁﻭﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﮔﻞ ﺷﮑﻔﺖ
ﺍﯼ ﺟﻮﺍﻥ، ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻣﯽﭘﺮﺳﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﯽ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺎﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺗﻮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﺫﻭﻕ ﻭ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﺷﻌﺮ ﻭ ﻋﺸﻖ
ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﺭﻭﺷﻨﯽﻫﺎ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﻧﻮﺭ
ﻧﯿﺰﻩﻫﺎﯼ ﺗﯿﺮﮔﯽ ﭘﯿﺮﯼ ﺯﺭﯾﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺧﺴﺘﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺩﺍﺩﻩ ﺭﺍ
ﻫﺪﯾﻪ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺯ ﺷﻬﺮ ﻋﺸﻖ، ﺁﯾﯿﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﻧﮏ ﺑﻪ ﺭﺍﯾﺖ ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻡ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻋﺸﻖ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﻏﻢ ﺷﺐﻫﺎﯼ ﻫﺠﺮ
ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻨﺰﻩ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﺝ ﺧﺎﻃﺮﺵ
ﮔﻮﻫﺮ ﺍﻧﺪﻭﺯﺩ ﺯ ﻏﻢﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻫﺠﺮ
ﺍﯾﻨﮏ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺗﻦ ﻣﺮﻏﮏ، ﺭﻩ ﺁﻭﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﭘﯿﮑﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﭼﻮ ﺭﻭﺣﻢ ﭘﺎﮎ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻣﻮﯾﻢ ﺳﭙﯿﺪ
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﻍ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﻧﺪﺭ ﻣﺎﻭﺭﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﺑﺎﻝ ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﺧﺪﺍﯼ ﺣﺴﻦ ﻭ ﮔﻞﻫﺎ ﮔﺴﺘﺮﯾﺪ
ﺑﻨﮕﺮ ﺍﯼ ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺭﺍﻥ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﻣﻦ
ﺍﺷﮏﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭﺕ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﻣﺎﺟﺮﺍ
ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻥ ﻣﺮﻏﮏ ﭼﻮ ﻣﻨﻘﺎﺭ ﮐﺒﻮﺩ ﺍﺯ
پرويز_ثابتی میگه:
رفتم به حضور والاحضرت اشرف و هشدار دادم که اگر این وضع ادامه پیدا کنه، باید با تانک بیایم تو خیابون، طوریکه ۱۵ خرداد در مقابلش پیکنیکه… بعد گفت: والاحضرت اشرف رنگش پرید و گفت شما چقدر خشناید
تارا
ثابتی دروغ می گوید
ساواک تا اخر عمرش
فقط در پی سرکوب حزب توده بود
توده ای های جوان بازداشت شده را می انداخت به سلول حزب اللهی تا عرشادشان کنند
تشكر رييسي از اينكه قطار پرند فقط يكطرفه نيست و خط برگشت هم احداث شده
مسیر قطار پرند
قرار بود
۲۰ کیلومتر باشد و
بنا بر مشیت خداوند عز و جل
راه برگشتی ۲۰ کیلومنری هم احداق شده و روی هم رفته شده ۴۰ کیلومتر.
سازنده قظار هم و حتی مسئول کشبدن راه آهن هم شرکت های خارجی اند
ما
نه از گام دوم عنگلاب سر در آوردیم و
نه از میزان مواد مخدر مصرفی رؤسا
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر