۱۴۰۲ آذر ۱۵, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۱۵)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

بخش چهارم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

مدعی بزرگ قله های یوش انگار در رد یاوه های سعدی و حافظ است که دیالک تیک گلخن و باغ، دیالک تیک چراغ و راه و دیالک تیک نشانه و راه را توسعه می دهد:

 

۱

نیما

من به یاری آن شکفته چراغ

راه بردم ز گلخنی سوی باغ

 

معنی تحت اللفظی:

من به کمک چراغ از گلخن (زباله زار) گذشتم و با باغ رسیدم.

 

۲

نیما

هر کجا بود دلگشای مرا

از نشانی که رهنمای مرا.

معنی تحت اللفظی:

به هر جای دلگشایی که رسیدم، به دلیل توجه به نشان رهنما بود.

 

۳

حافظ

مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست

یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد.

معنی تحت اللفظی:

دوری یار مرا کشت و راهی به پرده نیست.

و

یا

راهی هست،

پرده دار اما راهنمایی ام نمی کند.

 

حافظ

 در این بیت غزل،

 می پندارد که حقیقت مطلوب در پشت پرده غیب نهان است،

ولی نمی داند که آیا راهی برای دخول در پرده نیست و یا اینکه پرده دار اجازه دخول نمی دهد.

 

نتیجه حاصل از این یاوه این است

که

حقیقت

 اولا در جهان مادی واقعی نیست،

ثانیا جزو اسرار پشت پرده غیب است،

 ثالثا راه دستیابی بدان، یا به کلی مسدود است و یا در بهترین حالت به اجازه شخص ثالثی به نام «پرده دار» وابسته است

و

 لب مطلب اینکه

 جامعه و جهان غیرقابل شناخت است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر