سران چاه دوده
غیر از ذره ای مغز اندیشنده در کله
و سواد بخور و نمیر
کم و کسری ندارند.
لاطائلات چاه دوده
به درد خواندن حتی نمی خورند
چه رسد به درد تجزیه و تحلیل.
مثل لاطائلات کیانوری اند.
روده درازانه و توخالی اند.
در اثر خواندن این شعر دادور
مسموم نشدم.
شعر جای علوم نیست.
حریف
سکنه جنقوری و جهان
مسموم مادر زادند.
به سموم مختلف خو گرفته اند و خیال می کنند که خطر کرده اند.
علاوه بر این
علوم چه ایرادی دارند؟
چرا عرعر باید بهتر از علم باشد؟
ضمنا
مگر تحلیل ما علمی است؟
تحلیل ما
قبل از همه
گرامری و ادبی است.
ما دو نوع فعل در دستور زبان فارسی را به شاعر و مشتریان شعز یاد اور شده ایم.
آخر این چه شاعری است که عاجز از تمیز فعل لازم از فعل متعدی است؟
در اشعار شعرای راستین
مثلا سعدی و سیاوش و زهری
خطاهای فاحشی از این دست
وجود ندارد.
شعور ستایش انگیز وجود دارد.
ما ۲۳ سال است که با اشعار این شعرا سر و کله می زنیم و از اینها
خیلی چیزها فرا گرفته ایم.
علاوه بر این
ما دیالک تیک سه عضوی مبداء ـ راه ـ مقصد را خاطرنشان شده ایم.
سکنه جنقوری و جهان
دنبال خودفریبی و خودستیزی و خردستیزی اند و نه دنبال خرد و حقیقت و خود اندیشی.
آخر
این چه روند و روالی است
تارانتا بابو؟
حافظ:
گفتم که خطا کردی وتدبیر نه این بود
گفتا:
«چه توان کرد که تقدیر چنین بود.»
گفتم که بسی خط خطا برتو کشیدند
گفتا:
« همه آن بود که بر لوح جبین بود.»
این دال بر تقدیرگرایی ( فاتالیسم) حافظ است.
اعتقاد به سرنوشت و تقدیر و قلم قضا و غیره
هم در تحلیل نهیی منکر اختیار بشر
و
مدعی اراده و یا مشیت مطلق الهی است
نصف خانم های عرزشی در توییتر، اسم واقعیشون مصطفی ست از پایگاه مقاومت بسیج ساوجبلاغ ! احمق هایی که شرکت خوشگوار رو بجای کوکاکولا تحریم میکنن و تیک آبی میخرن
ویدا
خر
خر است
و
عرعر،
عرعر.
خر نر با خر ماده تفاوت ماهوی ندارد
عرعر از هر دهانی برون آید
عرعر خواهد بود و نه علم.
جنقوری و جهان بخشا طویله و بخشا تیمارستان است.
ابراز نظر برای این جماعت
مثل جرم و جنایت است
حریف خری
تحلیل آثار ساعدی را سادیسم قلمداد کرده است.
کسی از ضرورت روشنگری خبر ندارد
اميد، چیزی مقدس تر از زندگی
سحر روان شناس
من ـ زور سحر از امید چیست؟
در ادبیات طویلتی ما
خلایق خر
انتظار را امید می نامند
انتظار نشانه انفعال است و شرم انگیز است
امید اما چیزی قانونمند است و به اکتیویته و سوبژکتیویته (فعالیت و فاعلیت) بشر وابسته است
حتی خر منتظر نمیماند چه رسد به بشر
ضمنا
بالاتر از حیات
نعمتی وجود ندارد
امیدی که بالاتر از زندگی باشد
به درد روانی ها می خورد و نه به درد انقلابی ها
مگر خود ما شخصیت نیستیم؟
چه نیازی به احیای شخصیت های هفتصد کفن پوسانده داریم؟
تفاوت و تضاد بنیادی ما با مرتجعین
مثلا با فئودالیست ها، فوندامنتالیست ها (صدر اسلامیست ها ، صدر کوروشیست ها و غیره) در جست و جوی آرزو و ایدئال و آرمان خود در آینده است و نه در گذشته.
آنان ابتدا چراغ های مان را دزدیدند
وقتی تاریکی بر ما مسلط شد
علی یزدانی
این جمله به لحاظ منطقی و تجربی معیوب است.
ویرایش:
آنها
نخست
چراغ های مان را کشتند
بعد
تاریکی بر ما مسلط شد.
اولا
کسی چراغ کسی را ندزدیده است.
چراغ ها
طبقاتی اند
مثلا چراغ پرولتاریا (مارکسیسم) به درد اشراف فئودال و روحانی و بورژوازی نمی خورد تا بدزد و قصر خود را روشن سازد.
بورژوازی
مارکسیسم را تحریف می کند تا سلب فونکسیونالیته شود و به درد پرولتاریا نخورد.
ثانیا
کشتن چراغ کسی
کاری عبث و بیهوده است.
چون قحط فندک که نیست تا نتواند دوباره روشنش کند.
ثالثا
مارکسیسمی که تبلیغ شده
اصلا مارکسیسم نبوده است و مدعیان اصلا مارکسیست نبوده اند.
دلیل شکست انقلاب اکتبر
دلیلی تئوریکی بوده است.
نشخوار جملات گسیخته از لنین و آن و این
کردوکاری ضد مارکسیستی بوده است.
اکنون در مقیاس جهانی حتی مارکسیستی نفس نمی کشد
ما هم در انتظار مرگ روزها را به شب میآوریم و توی این کثافت غوطهوریم، بی آنکه امیدی به روزهای بهتر در آینده داشته باشیم و یا اعتقادی به زندگی بعد از مرگ.
_صادق هدایت
هی هدایت شبیه روحانیت
سیر وسرگذشت و سرنوشت مرتجعین جهان
همه
همین است.
پسیمیسم (بدبینی فلسفی)
نیهلیسم (پوچ انگاری هستی و زندگی)
یأس و نومیدی
پوسیدن و گندیدن و تعفن و فساد و تهوع
اسم رمان حریفی از قبیله تو «تهوع» است و به غلط استفراغ ترجمه شده است و امپریالیسم بدان جایزه نوبل موبل داده است.
قهرمان قصه نویسنده دیگری از قبیله تو
گوشه اتاق بی همه چیزی (اتاق عاری از هر اثاثیه ای)
لخت و عریان نشسته
و بشقابی مملو از مدفوعات خشک جلوی خود گذاشته
تکه تکه میخورد و به زمین و زمان
غر می زند .
شهریار داد ور
وامی گذارم و می گذرم
(چه چیزی را به چه کسی وامی گذاری؟
واگذاشتن و واگذاردن فعلی متعدی است و نه فعلی لازم.
مثال:
حسن آمد.
جمله کاملی است.
چون امدن جزو افعال (مصادر) لازم است.
اما
حسن آورد.
جمله کاملی نیست.
خواننده خواهد پرسید:
حسن
چه چیزی را اورد و از کجا، به چه کسی و یا به کجا آورد؟)
گذشته را گذرانده ام در راه های هیچ
(راهی به نام راه هیچ وجود ندارد.
راه اصلا چیست؟
راه = پلی ویا حلقه واسطی میان مبداء و مقصد.
مفهوم خرافی «راه های هیچ» فاقد واقعیت و علمیت است.
حتی شعار تنها ره رهایی ترور مسلحانه
راه هیچ نیست.
راه ارتجاع فئودالی و فاشیسنی و فوندامنتالیستی است)
و راه ها را طی کرده ام در طولِ تکرار.
(من ـ زور حریف طی مکرر راه هایی است.
ولی حریف
حرف زدن بلد نیست.
چون خردستیز است.)
بی مرز بود همه ی دشت ها
و در حصار بود همه ی باغ ها
(حد و مرز و سرحد یکی از مفاهیم مهم فلسفی است.
حد چیزی عینی است.
حد = گرهگاه کمیت و کیفیت.
مثال:
صفر درجه سانتیگراد = حد میان مایعیت آب و جمادیت (یخیت) آب.
۱۰۰ درجه سانتیگراد = حد میان مایعیت آب و بخاریت (گازیت) آب.)
بقیه این شر و ور هم خرافی و نیهلیستی و ایراسیونالیستی (ضد عقلی) است.
حریف
شاعر خردستیز نیهلیست مرتجعی است.
و سر بُریده می نمود تمامی پرندگان و طاووس ها
و داس ها که کج آویخته می نمود بر شاخه های شکسته
و هرچه بود : پای من بود به راه های گیج
و روزهایم که در تکرار هیچ به پوچ می رسید
و من بودم که همیشه به تکرار این شب بودم
و آن روز که می آمد !
وامی گذارم و می گذرم
گذشته را گذرانده ام در راه های هیچ.
شهریار دادور
حماس چیست؟
حماس
شعبه ای از اخوان المسلمین است که در مصر تأسیس یافه است.
روحانیت شیعه نیز تحت تأثیر اخوان الملسمین و به ویزه سید قطب مصری بوده است.
اخوان المسلمین
جریانی مولتی فونکسیونال (چندین کارکردی) است:
هم سازمانی مذهبی است
هم سازمانی سیاسی است
هم سازمانی اجتماعی ـ خیریه ای (خیریتی) است.
بدین طریق
هم توده را تخریب فکری و شخصیتی می کند و وابسته به خود می سازد و به جهنم فوندامنتالیسم و فاشیسم (پان اسلامیسم) می فرستد
و
هم به لحاظ سیاسی و ایده ئولوژیکی گمراه می سازد و بر ضد پرولتاریای انقلابی سمتگیری می بخشد.
یعنی توده را از گرد امدن زیر پرچم پرولتاریا و حزب انقلابی مارکسیستی اش باز می دارد و حتی بر ضد آن برمی انگیزد.
حماس و حزب الله
نماینده خلق های ایران و لبنان و عراق و یمن و فلسطین نیستند.
فوندامنتالیسم و فاشیسم یهودی هم نماینده خلق یهود نیست.
ولی هر دو سنگ توده را بر سینه می زنند.
تربچه پوچ اند.
ظاهرشان سرخ است و باطن شان سیاه
حماس و حزب الله بدترین خضم خلق های جهانند.
عمیقا خردستیز و ارتجاعی و ضد پیشرفت اجتماعی و ضد کمونیسم اند.
هدف حماس از این جنایت
گرفتن جای سازمان عرفات و رهبری خلق فلسطین به سوی دوزخ فوندامنتالیسم است.
اکنون اگر در فلسطین انتخابات صورت گیرد
حماس برنده خواهد شد
ولی تضاد خلق یهود با خلق فلسطین حل نخواهد شد.
نه فوندامنتالیسم یهود خواهان حل این تضاد است و نه فوندامنتتالیسم اسلامی حماس و حزب الله
افسانه همزیستی دو دولت یهود وفلسطین
مرغ یخزده را حتی به خنده می اندازد
سیمان دو دیوار
نان خود را از طریق عوامفریبی در آورده است.
سیمان دو دیوار
طبقات اجتماعی را با ایده ئولوژی و مذهب عوضی گرفته است.
تفتیش عقاید
به ظاهر کردوکار مذهبی بوده است.
تفتیش عقاید برای حفظ مناسبات تولیدی فئودالی بوده است که مذهب ایده ئولوژی اش بوده است.
بخش اعظم اراضی کشت و املاک متعلق به کلیسا و اوقاف و روحانیت بوده است
کلیسا و روحانیت ضمنا نهادی اقتصادی و طبقه ای اجتماعی بوده است
علاوه بر این
فونکسیون به اصطلاح مذهب
فقط سرکوب علم و علما نبوده است.
همین معابد مسیحی
ضمنا زادگاه علوم بوده اند.
بدون فعالیت شبانه روزی روحانیت در معابد نه انتقال دستاوردهای فکری و فنی و علمی وفقهی و فلسفی میسر می گشت و نه علومی از قبیل بیولوژی پدید می امدند.
بنیان بیولوژی در باغات معابد ریخته شده است.
اسلام هم به همین سان
خدمات عظیمی به پیشرفت علمی و فقهی و هنری و فلسفی ادا کرده است.
۹۹ درصد روشنفکران ایران از حوزه و مسجد گذشته اند و قبلا مذهبی بوده اند.
قران اثری هنری است.
اعراب بیابان گرد
۱۴۰۰ سال قبل به برکت قران پیشرفت فکری وفقهی و فلسفی و هنری و استه تیکی و اخلاقی کرده اند.
ایها الناس
مسائل جامعتی را مورالیزه نکنید.
مورالیزاسیون (اخلاقی سازی) فرمی از عوامفریبی است.
این کردوکارها ربطی به خوشقلبی کسی ندارند.
حریفه دامپرور است.
همان طور که باغچه و باغ را آبیاری می کند تا میوه دهند،
به همان سان هم به بره ها شیر می دهد تا بزرگ شوند و شیر بدهند
*گویند روزی ملا نصرالدین از محلی میگذشت؛*
*دید فردی را شلاق میزدند، علت را جویا شد، گفتند: شراب خورده ..*
*ملا گفت خوب بخورد مگر چه میشود؟*
*گفتند شراب حرام است.*
*ملا پرسید: برای چه حرامست؟*
*گفتند: چون به بدن ضرر میرساند و در قرآن آمده هرچه به بدن ضرر زند حرام است.*
*ملا گفت خدا را هزار مرتبه شکر که شلاق نه به بدن ضرر میزند و نه به آبرو..*
من ـ زور از مرده پرستی چیست؟
دلیل مرده پرستی چیست؟
مرده پرستی که در انحصار طبقه حاکمه جنقوری نیست.
چون تیز بنگری
همه دکاکین سیاسی کذایی
مرده پرستند.
شعار «روانش شاد باد»
ورد زبان همگان است.
وقتی در جایی
زنده اندیشنده ای نباشد
شیوع وسیع مرده پرستی
امری طبیعی و منطقی خواهد بود.
کسانی که خیال می کنند، هنوز زنده اند، غافلانند.
خبر ندارند که تفاله های زنده های بی بو و بی خاصیت اند.
اجامر
خیال می کنند
که
حماس چیزی از جنس پشه و مگس است.
مرتب در عخبار ادعا می کنند که هدف از لشگرکشی
نابودی حماس ضمن حراست از خلق فلسطین است.
اصلا به روی خود نمی اورند که حماس سازمانی فلسطینی است
و
سران و سرداران و اعضای آن مادرا ن و پدران و فرزندان خلق فلسطین اند
حماس که از کره مریخ نیامده است.
تا بمباران کنی و قال قضیه کنده شود.
حماس را همین لطان یابو برای تضعیف سازمان عرفات تقویت کرده است.
حماس
به قول عرفات:
مخلوق لطانیابو ست.
حماس
ضمنا
ایده ئولوژی است.
ایده ئولوژی را نمی توان بمباران و نابود کرد.
برای تضعیف ایده ئولوژی
به مبارزه ایده ئولوژیکی نیاز مبرم است.
فوندامنتالیسم یهودی و ایراسیونالیسم امپریالیستی
اما نمی تواند به مبارزه موفقیت امیز بر ضد فوندامنتالیسم حماس بپردازد.
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم است.
برای مبارزه بر ضد فاشیسم و فوندامنتالیسم
به تسلیحات ایده ئولوژیکی پرولتری (مارکسیسم) نیاز است.
شهرهای آلمان و اروپا را متفقین با خاک یکسان ساختند
اکنون اما دار و دسته های فاشیستی مثل قارچ روییده اند و چه بسا به قبضه قدرت در استان ها و کشورهای اروپا نایل امده اند
باز شروع شد.
هر خری در این ۲۳ سال متوجه شده که ما سگان توده ایم و مطالب ما پارس های ما هستند. فقط
تو
پارس را با چاقوکشی عوضی می گیری.
چون قیاس به نفس می کنی.
کافر همه را به کیش خود پندارد.
حواس پرت بیسواد
مگر نگفتی:
حزب توده وجود ندارد؟
مرگ گفتن بر چیزی که نیست،
نشانه خریت نیست؟
هی رئیس جنقور
اجبارات مذهبی چیه؟
تکالیف شرعی بوده اند.
دیالک تیک امر به معروف و نهی از منکر بوده اند.
۱۰ فرمان موسی و مسیح بوده اند.
نهی از قتل همنوع بوده اند.
نهی از دزدی بوده اند.
امر به حمایت از همنوع بوده اند.
امر به تقسیم نان خود با همسایه گرسنه خود بوده اند.
تکالیف شرعی
چندین هزار سال قبل
قوانین و مقررات جامعتی طبقات حاکمه بوده اند.
مگر طبقه حاکمه طویله خودت
قوانین استثمار،
قوانین استحمار در مدراس و دانش کاه ها،
قوانین رانندگی در جاده ها و خیابان ها،
قوانینن پناهندگی،
قوانین نهی از دزدی و قتل و غارت و جنایت تصویب نکرده است.
مگر طبقه حاکمه جنقوری ات
خر پروری و مزور پروری کرده است که به مذاهب بزرگ گیر داده ای؟
حتی طویله قانون دارد چه رسد به جامعه و همبود
خدایی
این خانم نرگس محمدی
خیلی جالبه
رفتند زندان یا سر پروژه مشغول کار تشریف دارند
اوازش تو زندان پخش میشه
جایزه میگیره
عجب
با انجلینا جولی میپره
والا از ما که میره زندان
دریغ که بتونیم یه دمپایی ببریم براش
حسرت یه گفتگوی تلفنی داریم،
جریان چیه
که ایقد ایشون سوگولی هستند اونجا.؟
نگین شیرازی
دلیلش این است که تحت حمایت امپریالیسم است
جایزه دادن به کسی به خاطر چشم و ابروی او که نیست.
به دلیل تعلقات طبقاتی و سمتگیری سیاسی او ست.
مرگ بر شیطان بزرگ فقط در حد حرف است
اگر نرگس توده ای بود
آش و لاش و لاشه اش می کردند و در تله ویزیون متنبه و پشیمان و تواب و رسوایش می کردند.
نرگس ها را طبقه حاکمه در اب نمک می خواباند
تا
به وقت ضرور
روی کار اورد و رئیس جنقورش سازد.
از مسیح علی نجات خبری نیست
کجا ست؟
عجب لاطائلاتی
من ـ زور مشد هگل از تاریخ و پیشرفت و تمدن چیست؟
خدمات اختراعاتی و کشفیاتی صنعتی و فرهنگی و فلاحتی چین در مقایسه با اختراعات و کشفیات ایران از چه قرار اند؟
مخنرع ابریشم و بانی جاده ابریشم
مخترع مرکب
مخترع انواع رنگ ها
بافنده انواع پارچه ها
مخترع چینی
بانی دیوار غول آسای چین با مصالحی فوق العاده علمی که هنوز هم از بین نرفته است
و
طرح ها و برنامه ریزی ها وتشکیلات بغرنج مقاومت موفقیت آمیز در مقابل حملات اقوام وحشی و مبارزه بر ضد انها مثلا در طول جاده ابریشم
کجا
و
شکست های پی در پی امپراطوری ایران از مغول و و تیمور و اسکندر و اعراب و آبرو ریزی ها
کجا؟
عکس چه گوارای بیچاره را بردار و آبرویش را نبر.
حزب توده
بزرگ ترین دستاورد توده است.
خر ترین توده ای خردمندتر از علامه ترین ضد توده ای است.
حزب توده
می تواند مرتکب خریت و خطا شود.
ولی فقط و فقط خود توده ای ها میتوانند
منتقد حزب توده باشند
و نه هر خری و لاشخوری
بهرام مشیری:
من تعجب میکنم از بعضی دوستان که تکریم استبداد میکنند خودشان از دست استبداد گریختهاند و آمدهاند زیر چتر قانون ایالات متحده آمریکا شغل خوب و احترامات ولی برای مردم ایران مستبد میخواهند میگویند مردم ایران که آدم نیستند یک مشت کور و کچل هستند...
بهرام مشیری ساکن امریکا ست
ولی از تاریخ امریکا خبر ندارد
و
در غفلت مطلق است
امپریالیسم امریکا سرکرده مستبدترین مستبان کاینات است
آزادی دادن به عرعر در طویله که دال بر مستبد نبودن کسی نیست
استبداد امپریالیسم امریکا
استبدادی جهانشمول است
امپریالیسم امریکا
مجری بی رحم صدها مداخله نظامی، کودتا، سرنگونی وکشتار میلیونها تن و تبدیل صدها کشور به جهنم است
نكته در مورد #آزردگی !!! گفتار و رفتار دیگران ما رو آزرده نميكنه ، تعبیرو تفسیرهايي که از اونها داريم ما رو آزار ميده…!!!! اينو ميشه به عنوان #فكت هم در نظر گرفت .
سحر رواانشناس
سحر روان شناس
ما را روانی می کند.
اگر دستمان روزی به سحر برسد
با دوچرخه قراضه مان می زنیم به اش
تا دلیل آزردگی اش را بفهمد و عرشاد شود.
خریت کسی و بدفهمی لطمه و طعنه کس دیگر
فقط یکی از دلایل آزردگی است و نه تنها دلیل آزردگی
در زمانی که حزب توده توسط خمینی سرکوب شد، شوروی وجود نداشت؟
ساواک اما وجود داشت؟
تو و امثال معتاد تو
اصلا سواد لازم برای روزنامه خوانی ندارید.
فقط
آبرو می برید.
ما با دو نوع پاوپریسم (بی همه چیز، فقر محض)
سر و کار داریم
که رابطه دیالک تیکی با هم دارند.
کدامند؟
مشد امید
مگر کیانوری اعدام شده است؟
من ـ زورت از روس ها کیانند؟
بلشویک ها؟
اعضای حزب ک. شوروی؟
مگر اسرار کذایی میلیونی شوروی در اختیار کیانوری بودند که با اعدامش از بین بروند؟
مگر کیانوری نوکر بود و نه رهبر؟
به ستوه آمده ایم از فرط خریت در عصر جاهلیت جهانگیر
رویداد و پدیده و اظهار نظر
که نظری را تأیید و یا رد نمی کند.
هدف از ابراز نظر
برانگیختن همنوع به تفکر است.
با لایک زدن الکی
که جامعه رشد نمی کند.
این نظر درست ویا نادرست ما ست.
حریف می تواند بیندیشد و رد و یا قبول کند.
فرق بشر با خر
در ابراز نظر است.
خر نمی اندیشد و ابراز نظر نمی کند.
هر چی جلویش ریختند می خورد و دم نمی زند.
در کودک ستیزی
زنان
دستکی از نران ندارند.
کودک ستیزی نران بیشتر تماتیزه می شود تا کودک ستیزی زنان.
تخریب نسل نو
ضمنا توسط نسل قبلی صورت می گیرد.
در همه زمینه ها.
ما نویسنده رئالیست نداریم
تا دیالک تیک زن و نر را منعکس کند.
زنان
بر خلاف تصور این و آن
زرادخانه ای از ترفندهای بی رحمانه و خطرناک دارند
و
چه بسا کودکان را الت دست قرار می دهند و تخریب می کنند.
نه.
بیشترین ستم را
در جهان
و
به ویژه در شرق
کودکان متحمل می شوند.
چه بسا ستمگران زنانند.
و چه بسیارند زنهایی که نه شعر میگویند
نه شعر میخوانند
نه شعر میدانند
و خودشان چقدر شعر هستند .
علی حامی
جلوتر که نمی رویم
حتی درجا نمی زنیم.
فقط و فقط
فرو می رویم.
زنان جهان
از این بابت
هیچ تفاوتی با نران جهان ندارند.
امام زمان کجا ست
تا ظهور کند و بر این سقوط تمام ارضی
نقطه پایان نهد؟
یارانه نقدی بخش زیادی ازمردم سال آینده حذف خواهدشد
این هم هدیه جدید دولت #رییسی بعد از افزایش۵۰درصدی #مالیات در مقابل افزایش۱۸درصدی #حقوق
اندک اندک داره باورم میشه که برخی در دولت دارند طوری کار میکنند
که مردم هرروز #فقیر تر بشوند
سیمرغ
این روند و روال خاص جنقوری نیست.
در همه کشورهای سرمایه داری
قضیه از همین قرار است.
تورم و فقر بیداد می کند.
حتی کمک های اجتماعی به پناهندگان
به بهانه تقلیل جاذبه آأمان در خارج از این سامان
کاهش می یاید.
تا شتابان در ضلالت می شدم
هر دم از مطلب جداتر می شدم
به نظرتون منظور از اين بيت #مثنوي_مولانا چيه ؟
منو خيلي به فكر فرو برد
سحر
این بیت شعر
به لحاظ قافیه معیوب است
ضلالت همقافیه با جداتر نیست.
بعید است که از مولانا باشد.
معنی اش این است که هر چه گمراه تر می شدم از مطلوب خویش (مطلب) بیشتر جدا می شدم.
خبرنگار صداوسیما در برنامه مرتبط با فلسطین از دغدغه شام و ناهارش در سفرهای دولتی میگوید
سیمرغ
سکنه جنقوری
در این ۴۳ سال
وجبی جلوترنرفته اند
درجا حتی نزده اند.
فروتر و فروتر رفته اند
هر دو همزمان حرف میزنند
یعنی حرف همدیگر را هم درست نمیشنوند.
همه چیز این جماعت
سرشته به ریا ست
خر نمیتواند طرفدار فلسطین و آن و این باشد
خر فقط به فکر شکم و زیر شکم است
عحب بدبختی است.
آزادی کذایی
چه ربطی به عدالت کذایی دارد؟
اصلا
من ـ زور از آزادی چیست؟
مگر در کتب درسی جنقوری
تعریف این مفاهیم تفهیم نمی شود؟
آزادی = خروج از خریت.
خر نمی تواند مختار ویا ازاد باشد.
کلاسیک ها سه گانه اند و نه چارگانه.
استالین اصلا سواد تئوریکی نداشته است و یا یک من سریش هم نمی توان به کلاسیک ها چسباند.
مارکوس اوره لیوس
خوشبختی
در اشیاء نیست.
خوشبختی
در موضعگیری درونی است
نه
اخوی
خوشبختی در خروج از خریت است.
خر
همیشه بدبخت است.
وس
پیش به سوی رونشگری علمی و انقلابی.
روشنگری = انتقاد از خویشتن خویش + انتقاد از جامعه و و جهان و همنوع خویش
هی مش فروید
دین از مفاهیم روان شناسی نیست.
تو لیاقت ابراز نظر راجع به دین را نداری.
ضمنا
خر نمی تواند
متدین باشد.
حوزه
مشد عباس اکابر ندیده
و نه حوضه.
حوضه اصلا وجود ندارد.
حوض و حوضچه وجود دارد
این جمله جنابعالی
هم
به لحاظ زبان فارسی
غلط است:
موجودی از این نامرد را نه دیده دیده و نه کسی شنیده.
رسول مهربان
مترجم ارجمندی بوده است و گرامیداشت او وظیفه هر فرزانه ای است.
تو و امثال تو
بی فرهنگید.
مثل حزب اللهی ها و شاه اللهی ها و رجوی اللهی ها و فدائی اللهی ها هستید.
نه سواد دارید و نه صداقت
اهل هارت هستید و پورت
همین و بس
حوزه
مشد عباس اکابر ندیده
و نه حوضه.
حوضه اصلا وجود ندارد.
موجودی از این نامرد را نه دیده دیده و نه کسی شنیده؟
من ـ زورت از این عرعر چیست؟
رسول مهربان
مترجم ارجمندی بوده است و گرامیداشت او وظیفه هر فرزانه ای است.
تو و امثال تو نه سواد دارید و نه صداقت
آیزو می رود
ای ابر خردبار
ببار
مگر ارتش سرخ و ارتش امپریالیسم امریکا و انگلیس
در جنگ ج. دوم
بر ضد فاشیسم
در
ایتالیا و المان و ژاپن و غیره
چه کرده اند؟
علاوه بر این،
به قول لنین
حریم مفاهیم باید اکیدا رعایت شود و گرنه کسی حرف همنوع را و حتی حرف دهن خود را نخواهد فهمید.
جنایت
تعریف دارد.
نمی توان لولهنگ گفت و بعد ادعا کرد که منظورم نهنگ بوده است.
این نوعی خردستیزی است.
هی سید احمد
بشر را نه بر اساس تعلقات مذهبی
بلکه بر اساس تعلقات طبقاتی می سنجند.
فرق بینشی تو با سید علی و جنی و تمساح یزدی و نصر الله و حزب الله و حماس الله و داعش الله چیست؟
مارکسیسم بیاموز تا هم آدم شوی و هم عاقل
آخوند از اقتصاد هیچ نمیفهمد! ایدئولوژی آخوندی با رشد و توسعه در تضاد است و این بزرگترین نقطه ضعف آخوندهاست! ایجاد بحران های ساختگی مثل درگیری بر سر #حجاب، برای انحراف افکار عمومی از فجایع اقتصادی و تورم است! آخوند ها در جهت دهی و تخلیه خشم جامعه در کوتاه مدت خوب عمل کرده اند
ویدا
ویدا
تنها شخصیت خوداندیشی است که در جنقوری وجود دارد.
و این نعمت کمی نیست.
عمرش دراز باد
جلال آلاحمد در یادداشت صمد و افسانه عوام شایعه قتل صمد بهرنگی توسط ساواک را در دهانها انداخت. سالها بعد نوشت که در این باره افسانه ساخته؛زیرا نمیخواسته مرگ صمد «به هدر» برود!!! مینویسد تردیدی نیست که او غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم ساختیم… خب ساختیم دیگر.
بهمن
جلال ال عبای آخوندزاده
لاشخوری بود که به قول حریفی فرانسوی، فاشیست بود
لاطائلات جلال
همه از دم خرافی، فئودالی، فوندامنتالیستی و فاشیستی بوده اند.
ما زباله او تحت عنوان غرب زدگی را بخشا تحلیل و همینجا منتشر کرده ایم.
کسب و کار فاشیسم و فوندامنتالیسم دروع پراکنی و عوامفریبی است
ما راجع به اولیگارشیسم بیش از صد صفحه مطلب نوشته ایم.
هر خری خوانده بود
ترک خریت کرده بود.
تو حتی همین کامنتهای ما در همین جا را نخوانده ای.
تو سواد نداری.
هنر تو تخریب هر دگراندیشی است.
تو حتی بخشا دیوانه ای.
بحث کردن با دیوانه بیهوده است.
با چیزی
مثلا با کاپیتالیسم
هم
از موضع پرولتاریا میتوان مخالفت کرد
هم
از موضع اشراف فئودال و روحانی و برده دار
هم
حتی از موضع خرده بورژوازی (آنارشیسم).
مارکس در جزوه طنزآمیزی تحت عنوان فقر فلسفه بر لاطائلات ضد کاپیتالیستی پرودون تحت عنوان فلسفه فقر
از کاپیتالیسم و بورژوازی دفاع کرده است.
اولیگارشیسم
قارچ واره است و از جنازه سوسیالیسم تغذیه کرده است.
مثل فوندامنتالیسم اسلامی که از جنازه کاپیتایلسم اغذیه میکند.
پوتین
هم
پرچم داس و چکش به دوش می کشد تا خلایق خر خیال کنند که کمونیست است
هم
قدیروف می پرورد و چاق و چله میکند
هم همکاسه فوندامنتالیسم شیعی و احتمالا حماس و حزب الله است
هم در کنگره های احزاب نئوفاشیستی بر ضد اسلام کذایی و حراست از فرهنگ اروپایی به منبر می رود
هم بهترین دوست ترامپ و عردوغانو عربان و لطان یابو ست
و
هم حتی اولترا راست ها را در امریکا و اروپا حمایت مالی و تبلیغاتی می کند و روی کار می آورد
و
هم
با جمهوری خلق چین لاس می زند
و
هم در افریقا
لاشخورها را حمایت نظامی میک ند و کیسه از ذخایر زیر زمینی شان می اکند و کشتی های تجملی می خرد و در دریاها پوز میک ند
و
هم
جاکشی میکند.
این یاد داشت ساعدی را می توان تحلیل کرد
و ضمنا هم به شناخت خود او و هم جهان بینی او و هم حتی جامعه او تا حدی نایل آمد.
ساعدی
از دوستان نیما
از همراهان جلال آل عبا
از
دوستان عادولف شاملو
از رفقای صمد و بهروز و دار و دسته فدائیان فئودالی بوده است.
آثار ساعدی باید تحلیل شوند.
ساعدی
در خیلی از موارد سکوت کرده است و از اکاذیب جلال نیمه فاشیست ـ نیمه فوندامنتالیست اسلامی پرده بر نداشته است.
یعنی به عوامفریبی های این لاشخور میدان داده است.
در اواخر عمر
در مصاحبه ای اعتراف کرده است که صمد اصلا توسط ساواک کشته نشده است
شنا بلد نبوده و در ارس غرق شده است و رفیق همراهش از فعالین دار و دسته فدائیان فئودالی بوده است.
ساعدی
به عوض سواد و صداقت
سادگی و ساده لوحی سنتی آذری ها را داشته است و بخشا روانی بوده است.
آثار کوتاه ساعدی
مثلا
از همه جا میتوان شروع کرد
را هر لاشخور فوندامنتالیستی
مثلا دار و دسته خمینی و بن لادن
در سینما رکس آبادان و برج های دوقلوی نیویورک
جامه عمل پوشانده اند
وقوف این چیزهای بند تنبانی
نیازی به ذره ای شعور ندارد
مثال:
خر
حتی
به وقت گرسنگی
قدر علف داند.
به وقت تشنگی
قدر اب داند.
به وقت خستگی
قدر استراحت داند.
وقوف به این چیزها امری طبیعی است.
هنر و شق القمر نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر