درنگی
از
تمام هستی انسان گروگان چنان آنی است
که بهر آزمون ارزش ما، طرفه میدانی است.
معنی تحت اللفظی:
تمام هستی بشر گروگان «آن جاودان» است.
«آن جاودان»
میدانی برای مورد آمتحان و آزمون و آزمایش قرار دادن ارزش بشر است.
دلایل، قوی باید و من، تقی.
چرا و به چه دلیل حضرت احسان؟
ما قرنی است که شب و روز در تلاش خروج از خریتیم.
قید
«آن جاودان» را هم دیری است که زده ایم.
یعنی مغز خر خورده ایم و ول معطلیم؟
تمام هستی بشر (و حتی نبات و جانور)
به قول حریف فرزانه ای به نام حضرت مارکس،
در گرو حفظ دیالک تیک داد و ستد بشر با طبیعت است.
در گرو حفظ دیالک تیک جذب و دفع است.
در گرو رفع حوایج حیاتی بشر و حتی نبات و جانور است.
«آن جاودان» چیه؟
حرف حساب مارکس
این است که هر موجودی از نبات تا جانور و بشر
قبل از «آن جاودان» کذایی
باید چیزی بخورد، بنوشد، بپوشد، جایی بنشنید و بخوابد و از گرما و سرما نمیرد.
بزرگ ترین کشف مارکس
تز «درک ماتریالیستی تاریخ» است
که
همتراز با کشف آتش است.
تزی که بدون آن بشر خر است و نه بشر.
بدون این تز
کسی نمی تواند جامعه را و خویشتن خویش را بشناسد.
تدوین این تز
ضمنا
تشکیل جامعه شناسی علمی و حقیقی است.
۲
در این میدان اگر پیروز گردی، گویمت:
«گُردی»
وگر بشکستی آن جا،
زودتر از مرگ خود، مُردی.
معنی تحت اللفظی:
اگر مرگ بر فلان و زنده باد بهمان گفتی و تیربازان شدی،
من تو را پهلوان خواهم نامید.
اگر زیر شکنجه شکستی و توبه کردی،
پیشاپیش مرده ای.
عجب معیاری تئوریسین حزب توده دارد.
نورالدآن سالمی
پزشک خصوصی شاملو
می پرسد:
«احسان طبری به نطرت ادم خوبی بوده است؟»
شاملو
جواب می دهد:
«آری.»
شاملو و هر نیهلیست و آنارشیستی می تواند این نظر طبری را امضا کند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر