۱۴۰۲ آذر ۲, پنجشنبه

درنگی در پژوهشی تحت عنوان «فلسطین و تناقض چپ» (۲)


مهدی تدینی

(۱۳۵۹)

پروژهٔ اصلی دیگر او انتقال و شرح اندیشه‌ها و نظریات ارنست نولته،

 متفکر و تاریخ‌نگار آلمانی و از شاگردان مارتین هایدگر 

است.

درنگی 

از

میم حجری

 

فلسطین و تناقض چپ

 

این اولین مطلبی است که ما از حریف می خوانیم و قصد تحلیل مارکسیستی آن را داریم.

حریف

از مریدان ارنست نولته و مترجم و مبلغ لاطائلات او ست.

ارنست نولته

از طلاب مارتین هایگر، پروفسور فاشیست آلمانی است که از پیروان سینه چاک هیتلر بوده است.

منظور حریف از چپ چیست؟

خود همین هایدگر چپ قلمداد می شود.

خود همین هیتلر مدعی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم بوده است

و

اسم حزب از سر تا پا ارتجاعی و ضد کمونیستی اش، حزب کارگران سوسیالیست المان بوده است.

لاشخورهای نازی همدیگر را رفیق خطاب می کردند و کماکان می کنند و همه اصطلاحات کمونیست های آلمان را مو به مو تکرار می کردند و رنگ پرچم شان سرختر از خون بود.

بخش اعظم دار و دسته های چپ در ایران

پیرو نیچه ئیسم و اگزیستانسیالیسم و فاشیسم و شاملوئیسم است

و

بدترین خصم کمونیسم و حزب توده است.

چگونه می توان یک همچو طیف متلونی را زیر ذره بین تحلیل قرار داد و تناقضی را در سمتگیری ها و موضعگیری های سیاسی اش پیدا کرد؟

مهدی تدینی
بخش بزرگی از چپ‌ها در جهان دغدغۀ فلسطین را دارند.

 

حریف در این اولین جمله پژوهش خود

دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت

را

به شکل دوئالیسم چپ ها و فلسطین بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد:

چون در دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت،

 نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت (فلسطین) است.

حریف

اما

برای سوبژکت شناخت تقدم قائل می شود.


این متد معرفتی حریف را سوبژکتیویسم معرفتی می نامند که فاقد ارزش و اعتبار علمی است.

این بدان می ماند که برای خرشناسی، خود خر (موضوع و اوبژکت شناخت) را رها کنی و به بررسی خرچران و خر پرور و خر سوار و خر فروش و خرشناس بروی.

ماهیت و خریت خر

اما

در خود خر است.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر