مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
مقایسهء آئین بهائی با مکتب مارکسیزم:
۱
هر دو جهانبینی
دارای نکات مشترک و نیز تفاوتهایی می باشند که بحث گستردهء آن نیازمند کتابی مستقل است.
مؤلف
بی کمترین شک و تردید،
معنی جهان بینی را نمی داند.
در غیر این صورت، نمی گفت که جهان بینی مارکسیستی و جهان بینی بهائیستی هم
حاوی وجوه مشترک اند
و
هم
حاوی تفاوت هایی اند.
قضیه جهان بینی از دو حالت خارج نیست:
یا ماتریالیستی است و یا ایدئالیستی.
برای کشف جهان بینی مارکسیستی و جهان بینی بهائیستی
باید فلسفه آندو را شناخت.
جهان بینی مارکسیستی
ماتریالیستی
است.
جهان بینی بهائیستی
بیشک ایدئآلیستی است.
در روند تحلیل بهائیسم به این مسئله می پردازیم.
۲
امّا به صورتی فشرده میتوان گفت
که
هر دو
اندیشه ای هستند مبتنی بر هوشیاری زمانمند و تاریخی
مؤلف بیگانه با تعریف مفاهیم است.
به همین دلیل
خیال می کند که مارکسیسم و بهائیسم، هر دو اندیشه ای اند.
اصلا معلوم نیست که من ـ زورش از اندیشه چیست؟
مارکسیسم و بهائیسم،
به مثابه اندیشه،
هر دو بر مبنای هوشیاری زمانمند و تاریخی بنا شده اند.
مفهومی به عنوان هوشیاری زمانمند و تاریخی
نه وجود دارد و نه معنی.
من ـ زور مؤلف احتمالا این است که مارکسیسم و بهائیسم، به توسعه فکری افراد با گذشت زمان باور دارند.
کی باور ندارد، تا مارکسیسم و بهائیسم، استثنائی از این میان باشند؟
۳
(یعنی هستی پدیده ای است پویا و متحوّل)
مؤلف اکنون مفهوم من درآوردی خود را تعریف می کند:
وجه مشترک مارکسیسم و بهائیسم، باور به تحول و پویایی هستی است.
مارکسیسم مبتنی بر این باور است
خود این سؤال که مارکسیسم و بهائیسم، مبتنی بر چیستند،
سؤال تأمل انگیزی است.
مارکسیسم
در وهله اول
نتیجه نفی دیالک تیکی فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان، اقتصاد سیاسی کلاسیک انگلستان و کمونیسم اوتوپیکی فوریه و اون و سن سیمون
(منابع سه گانه مارکسیسم)
بوده است.
منابع فکری و فقهی بهائیسم
را
باید در روند تحلیل آن پیدا کنیم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر