مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
۱
به عنوان مثال
حضرت بهاءالله بیان فرمود
که
"در هر شیئی حکم کلّ شیئی مشاهده میشود"
این جمله حضرت بهاء الله به چه معنی است؟
در مفهوم حکم کل شیئ چه چیزهایی تجرید یافته اند.
حکم
اصلا
چیست؟
مفاهیم
محتوای کلمات را تشکیل می دهند.
مثال:
محتوای واژه درخت و آغاج و تری و باوم و شجر و غیره
را
مفهوم درخت
تشکیل می دهد.
احکام
محتوای جملات را تشکیل می دهند.
سیب میوه ای قابل خوردن است
در زبان های مختلف،
یک جمله است.
محتوای این جمله
را
حکم «سیب میوه ای قابل خوردن است»، تشکیل می دهد.
میان واژه و مفهوم، رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.
واژه = فرم
مفهوم = محتوا.
واژه = چیزی مادی که بر زبان می آید، روی کاغذ می نشیند، دیده می شود، شنیده می شود و خوانده می شود.
مفهوم = چیزی روحی و یا فکری که نامرئی، نامحسوس، ناشنودنی و ناخواندنی است.
مفاهیم
جزو ارواح اند.
مفاهیم
از عناصر مفهوم فلسفی روح و یا شعور اند.
کلمات
از عناصر مفهوم فلسفی ماده و یا وجود اند.
جمله = فرم.
حکم (فکر، قضاوت، اندیشه، نظر، ادعا) = محتوا.
احکام
از عناصر مفهوم فلسفی روح و یا شعور اند.
جملات
از عناصر مفهوم فلسفی ماده و یا وجود اند.
به همین دلیل،
مارکس می گوید:
روح همیشه سایه ماده
را
بالای سرش دارد.
یعنی
مفهوم درخت
به محض تشکیل، در زبان های مختلف نامگزاری می شود، یعنی کلمه و واژه و یا عبارتی می شود.
خوب این ادعای حضرت بهاء الله که «"در هر شیئی حکم کلّ شیئی مشاهده میشود"»
به چه معنی است.
حکم که قابل مشاهده نیست.
۲
و
حضرت عبدالبهاء تأکید نمودهاند
که
"در هر چیزی کمال هر چیزی هست"
این نظر حضرت عبد البهاء را می توان ویرایش و تصحیح کرد:
هر چیزی در حد کمال است.
در هر چیزی کمال خود آن چیز هست و نه کمال هر چیزی.
در آفتابه، کمال آفتابه هست و نه کمال آفتاب.
حریف
از این دعاوی حضرات بهاء و عبد البهاء
دوگانگی ماده و روح و یا ماهیت و وجود
نتیجه می گیرد که همه چیز در حد کمال است.
منظور حریف از کمال،
وحدت اضداد (وحدت ماده و روح و ماهیت و وجود) است.
کمال
معنی دیگری دارد.
ضمنا
نسبی است.
خیش و گاوآهن
در حد کمال است.
ولی خیش و گاوآهن رشد می کنند و تراکتور می شوند.
تراکتور هم در حد کمال است
ولی
کمال خیش و گاوآهن کجا
و
کمال تراکتور کجا.
۳
و
حضرت باب بیان داشتند
که
"دونالله موجود نمیشود الّا به دو جهت،
جهت وجودی
که
دال بر ظهور متجلّی است
و
جهت ماهیتی
که
دال بر جهات عبودیت و قبول این تجلّی است".
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر