۱۴۰۲ مهر ۱, شنبه

درنگی در فرمایشات آنتونیو گرامشی (۱۵)

  

 
آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷) 
 
 
مارکس ما

نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو

درنگی 

از  

یدالله سلطانپور


 گرامشی
 
کاستی ذاتی تمامی پژوهش های تاریخی و رویداد نگاری های انسانی،
 این است که آن ها در بررسی های خود فقط به اسناد دست چین شده استناد می کنند.
 
این دست چینی نه به خواست و اراده ی تاریخ، بل̊ پیامد پیش داوری های جانب دارانه ی پژوهش گران است، پیش داوری هایی که حتا ممکن است، ناآگاهانه گرفتار آن شده باشند، نه مغرضانه.
 
هدف نهایی پژوهش تاریخی،
 نه درک حقیقت بوده است،
نه شناخت دقیق و کامل گذشته،
بل هدف آن بیشتر
 برجسته ساختن اقداماتی چند یا اثبات و تایید نظریه ی رسمی و حاکم بوده است.

۱

 گرامشی
 
کاستی ذاتی تمامی پژوهش های تاریخی و رویداد نگاری های انسانی،
 این است که آن ها در بررسی های خود فقط به اسناد دست چین شده استناد می کنند. 
 
گرامشی و مترجم مبلغ پراکسیس کذایی
معنی «ذاتی» 
را
نمی دانند.
در غیر این صورت، نمی گفتند که «استناد به اسناد دستچین شده»، 
کاستی ذاتی پژوهشی است.

ذاتی
در دیالک تیک ظاهری و ذاتی وجود دارد
که
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک صوری و ماهوی است.
 
مراجعه کنید
به دیالک تیک پدیده و ماهیت.

 

پدیده

(نمود، ظاهر، ضد دیالک تیکی ماهیت)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11557

 

پایان

 

ماهیت

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8227

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8226
 
 
 «استناد به اسناد دستچین شده»،
یکی از کاستی های فرمال و صوری و اسلوبی و سوبژکتیو در پژوهش می تواند باشد و یا نباشد و نه کاستی ذاتی و ماهوی پژوهش.
 
۲
این دست چینی نه به خواست و اراده ی تاریخ، 
بل̊ پیامد پیش داوری های جانب دارانه ی پژوهش گران است، 
پیش داوری هایی که حتا ممکن است، ناآگاهانه گرفتار آن شده باشند، نه مغرضانه. 
 
گرامشی 
در این لاطائلات
دنبال دلایل دستچین کردن اسناد
می گردد.
 
الف
این دست چینی نه به خواست و اراده ی تاریخ، 
 
وقتی پیشاپیش حدس زده شد 
که
 گرامشی و مترجم، 
معنی تاریخ را نمی دانند،
اکنون صحت حدس ما اثبات می شود.
 
تاریخ = جامعه بشری در روند توسعه اش
 
جامعه بشری که خواست و اراده ندارد 
تا دستچینی اسناد بنا بر آن باشد و یا نباشد.
 
جامعه بشری
بسان طبیعت
قوانین و قانونمندی های عینی خاص خود را دارد.

گرامشی و مترجم مبلغ پراکسیس کذایی
از مرحله به کلی پرتند و پرت و پلا می بافند.

ب
این دست چینی نه به خواست و اراده ی تاریخ، 
بل̊ پیامد پیش داوری های جانب دارانه ی پژوهش گران است، 
 
دستچین کردن اسناد
یکی از روش های اساسی و عام پژوهش است.
هم
می تواند بنا بر پیشداوری های پژوهشگری باشد وهم نباشد.
 
تعیین کننده 
نه نفس دستچین کردن اسناد،
بلکه طرز دستچین کردن اسناد است.
هم 
می توان اسناد فرعی و بند تنبانی را دستچین کرد 
و
هم
اسناد اصلی و ماهوی را.
 
پ
گرامشی و مترجم مبلغ پراکسیس کذایی
ضمنا
خیال می کنند که حضرت مارکس، بی طرف بوده است و نه جانبدار.
 
جانبدارتر از کلاسیک های مارکسیسم
حتی در کاینات وجود نداشته است.
 
جانبداری 
یکی از مفاهیم اساسی مارکسیسم است.
 

 

جانبداری

  

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4967

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4972

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4978

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4991

 

پایان


۳
پیش داوری هایی که حتا ممکن است، ناآگاهانه گرفتار آن شده باشند، نه مغرضانه.  
 
عجب فاجعه ای است.
مگر پیشداوری می تواند خودپو، دیمی و خود به خودی باشد؟

گرامشی و مترجم
معنی پیشداوری را هم نمی دانند.

پیشداوری
یعنی داوری پیشاپیش.
 
من - زور گرامشی و مترجم از پیشداوری ناآگاهانه
احتمالا
ماهیت طبقاتی پیشداوری ها ست.
 
مارکس
 در نامه به ابراهام لینکن،
 از غریزه طبقاتی پرولتاریا سخن گفته است:
طرفداری پرولتاریای امریکا از لغو برده داری در امریکا
می تواند نه آگاهانه، بلکه خودپو و غریزی ـ طبقاتی باشد.
یعنی 
بنا بر شم طبقاتی پرولتاریا باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر