۱۴۰۲ شهریور ۱۰, جمعه

درنگی در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنون «مهاجرت» (۵)

سیاوش کسرایی
«مهاجرت»

درنگی

از

یدالله سلطانپور


به همه جای جهان بال کشیدیم، ولی
دل شوریده در آن لانه ی دلتنگ تو ماند


غوطه خوردیم به صد بحر و به امواج زدیم
باز بر بال و پر سوخته مان، رنگ تو ماند.
 
معنی تحت اللفظی:
علیرغم مهاجرت، دل مان در میهن ماند.
علیرغم غوطه خوردن در دریاها و موج ها،
رنگ وطن بر بال و پرمان ماند.
 
۱
به همه جای جهان بال کشیدیم، ولی
دل شوریده در آن لانه ی دلتنگ تو ماند

 
سیاوش 
در این بیت شعر
اولا
دیالک تیک داخلی و خارجی
را
به شکل دیالک تیک جامعه و جهان 
بسط و تعمیم می دهد.
ثانیا
دیالک تیک ماده و روح
را
به شکل دیالک تیک جسم و جان (دل) بسط و تعمیم می دهد.
 
تن از کشور خارج می شود، ولی دل در میهن می ماند.
 
این نشانه پیوند عمیق سیاوش به کشور است.
 
در اشعار دیگر سیاوش در غربت نیز با این پیوند عاطفی عمیق با وطن 
برخورد می کنیم.
 
سؤال اما همیشه این بوده که دلیلش چیست.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر