آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷)
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷)
مارکس ما
نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو
درنگی
از
یدالله سلطانپور
مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود،
نه پیامبری که ما را با آیاتی سرشار از دستورهای مطلق و بی قید و شرط، ارزش های بی چون و چرا،
و
مقولاتی کاذب و ورای زمان و مکان،
ترک کرده باشد.
تنها دستور و ارزش بی قید و شرط او:
“کارگران جهان متحد شوید” بود.
ایراد اساسی گرامشی
گذاشتن علامت تساوی میان سوبژکت و سیستم،
میان عالم و علم
میان فبلسوف و فلسفه
میان مارکس (و انگلس) و مارکسیسم
است.
موضوع این بحث گرامشی،
مارکسیسم چیست و مارکسیست کیست،
بوده است.
گرامشی
اما
مارکس را در حرف به زیر می کشد و در عمل ایدئالیزه و سانترالیزه می کند.
آن سان
که
مارکسیسم به عنوان سیستم فکری، به عنوان دیالک تیکی از علم و ایده ئولوژی
فراموش می شود.
کسی که واضع (مؤسس) و پیامبر بودن مارکس را در حرف منکر است،
عینا و عملا
از
مارکس
اوتوریته و مرجع و مؤسسی عرضه می دارد.
برای اینکه اوتوریته و مرجعیت و مؤسسیت مارکس قابل انکار نیست.
۱
مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود،
معنی تحت اللفظی:
مارکس وضع کننده کیش و آیین معرکه و محشری نبوده است.
این ادعای گرامشی، اعتبار واقعی و تجربی و علمی ندارد.
واقعیت این است که مارکس و انگلس
مؤسسین مارکسیسم بوده اند
و
مارکسیسم
دستاوردی فراتر از معرکه و محشر است.
ولی مارکسیسم چیست؟
۲
مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود،
نه پیامبری که ما را با آیاتی سرشار از دستورهای مطلق و بی قید و شرط
ترک کرده باشد.
معنی تحت اللفظی:
مارکس پیامبری نبوده است
که
آیات سرشار از دستورالعمل های مطلق و بی قید و شرط،
به میراث نهاده باشد.
ترفند نهفته در این ادعای گرامشی
مبتنی بر مفاهیم مستعمله او ست:
پیامبر و آیات و دستورالعمل و غیره.
گرامشی
بدین طریق و با این ترفند
به ادعای خود مقبولیت زورکی ترفندآمیز می بخشد.
گرامشی
قبول ادعای خود را به خواننده و شنونده
به مدد واژه های منفور
تحمیل می کند.
طبیعی است که مارکس و انگلس
پیامبر نبوده اند که مبلغ دین و آیینی دگماتیکی باشند.
ولی پیامبران کیستند و تفاوت پیامبران با مارکس و انگلس چیست؟
ضمنا
تفاوت آیات با مفاهیم و قوانین مارکسیستی چیست؟
۳
مارکس
نه پیامبری که ما را با مقولاتی کاذب و ورای زمان و مکان،
ترک کرده باشد.
معنی تحت اللفظی:
مارکس بر خلاف پیامبران، وارث مقولات کاذب و ماورای زمانی و مکانی نیست.
طرز فرمولبندی این ادعای گرامشی هم ترفندآمیز و عوامفریبانه است.
اولا
پیامبران
فقط و فقط
وارث مقولات کاذب و ماورای زمانی و مکانی نبوده اند.
خیلی از مفاهیم و مقولات قرآن
علمی و چه بسا حتی مارکسیستی اند.
مثال:
امول و زنان و فرزندان تان
فتنه (اسباب آزمایش شما) و دشمنان شما هستند.
در این آیه قرآن
دیالک تیک ثروت و فرد (اوبژکت و سوبژکت)
دیالک تیک زن و شوهر
و
دیالک تیک مولود و مولد
مطرح می شود.
مگر این دیالک تیک های قرآن
کاذب و ماورای زمانی و مکانی اند.
مثال دیگر:
توده به دین سلاطین و خوانین خود
می گرود.
در این آیه قرآن
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
دیالک تیک حاکمیت طبقاتی و ایده ئولوژیکی
به صورت دیالک تیک دین ملوک و دین مملوک (الناس، توده) بسط و تعمیم می یابد.
مارکس و انگلس
خواهند گفت:
ایده ئولوژی حاکم در هر جامعه، ایده ئولوژی طبقه حاکمه است.
مارکسیسم
نافی دیالک تیکی ادیان است.
مارکسیسم
به معنی تداوم علمی و انقلابی ادیان است.
مارکسیسم
ادیان
را
هم نفی و حذف می کند و هم حفظ می کند و توسعه و تکامل می بخشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر