۱۴۰۲ مرداد ۱۶, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۰۷)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت چهاردهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶ ـ ۶۷)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که خواجه خود روش بنده پروری داند.

معنی تحت اللفظی:

تو مثل پرولتاریا کار به ازای مزد مکن.

به عوض پرولتر بودن، بنده باش.

چون خواجه (ارباب بند دار) راه و رسم حمایت از بنده را بلد است.

 

حافظ

 در این بیت غزل،

کار مبتنی بر دستمزد را، یعنی کار پرولتری را، با گدائی یکسان می شمارد

و

بندگی را بر کار مبتنی بردستمزد ترجیح می دهد.

 

این بیت شعر،

نه تنها دفاع آشکار از نظام اجتماعی بنده داری است، بلکه علاوه بر آن اوج بی شرمی و وقاحت خواجه شیراز است.

 

نان خواستن از طبقه متوسط، بدون دادن معادل نان، با طبیعت این طبقه بیگانه است.

 

این طبقه تنها قانونی که به رسمیت می شناسد، قانون دیالک تیکی داد و ستد است.

قانون دیالک تیکی داد وستد،

 که دهها هزار سال قدیمی تر از جامعه طبقاتی است،

یکی از مقدسات طبقاتی این طبقه است.

 

خود سعدی که در هر فرصتی ازاین قانون جهانشمول استفاده می کند، اکنون همین قانون معتبر در دنیا و عقبای خود را زیر پا می گذارد و از بورژوا نان می طلبد، بی آن که چیزی در ازای آن به او بدهد.

 

اشکال کار در این مورد، اشکال جهان بینانه ای است.  

 

بورژوای نوخاسته پارسا

به تئوری مبتنی بر دیالک تیک لطف و سپاس سعدی اعتقادی ندارد.

او برای ثروت اجتماعی نه منشاء الهی، بلکه منشاء زمینی (اجتماعی) قائل است.

او شکر خدا را به جای می آورد، ولی نه به خاطر ثروت به اصطلاح الهی.

او می داند که ثروت باد آورده وجود ندارد.

 

او می داند

که

ثروت را باید تولید کرد و سرمایه، قبل از همه، وسیله تولید همین ثروت است.

سرمایه بر خلاف تصورسعدی، وسیله تولید چراغ واقعی است، نه وسیله ارسال چراغ به گور.

 

بیت شعر «مرا نان ده و کفش بر سر بزن»

نیز به نحوی از انحاء بر دیالک تیک داد و ستد استوار شده است:

ناندهی (داد) و ستمگری، سلب آزادی و استقلال از گدا، ضرب لنگه کفش بر سر گدا (ستد).

 

ولی بورژوا نان را با ضربه لنگه کفش در صورتی مبادله خواهد کرد، که لنگه کفش بر سر او بخورد و نان به دست او داده شود، نه برعکس.

 

خود بورژوا

 صد بار بیشتر از سعدی و یارانش

 به تقدم مادی بر معنوی، به تقدم توشه بر بوسه

اعتقاد دارد.

 

طبقه متوسط

ماتریالیست سرسخت و تمام عیار است.

 

بورژوا می تواند برای «توشه» بوسه بدهد، الحمد بخواند، حتی مقدساتش را فدا کند.

«توشه» را بورژوا مثل بت نوین می پرستد.

«توشه» برای بورژوا معیار معیارها ست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر