درنگی
از
مسعود بهبودی
احمدرضا احمدی
پیامبران نوخاسته
دیر آمدند زود رفتند
ندیدند که انتظار در یک بیمارستان
از مرگ آسانتر است
پیامبران نوخاسته
دیرآمدند، زود رفتند
ندیدند که در جادهها ماشینهای کوکی
رهروان را پشت سر گذاشت
و در کنار جادهها کاشت
و در خاکهای کهن رویاند
رهروان که بدنهای عظیم داشتند
در ماشینهای کوکی جا نگرفتند
معنی تحت اللفظی:
پیامبران نوخاسته
آمدند و مردند
بی آنکه ببینند
که
ماشین های کوکی
در
جاده ها از رهروان سبقت گرفتند
در کنار جاده ها رهروان را کاشتند
و
در خاک های کهن رویاندند.
رهروانی که عظیم الجثه بودند، در ماشین های کوکی جا نگرفتند.
احمد رضا احمدی
نه تنها بر انسجام تجربی، عقلی، منطقی جملات آفتابه برمی دارد،
بلکه فاتحه ای بلند بالا بر زیبایی صوری و ساختاری و فرمال شعر می خواند.
این کردوکار ایراسیونالیستی او
عینا و عملا
ضد هنری ـ ضد استه تیکی ـ ضد پوئه تیکی است.
پیامبران نوخاسته
دیرآمدند، زود رفتند
ندیدند که در جادهها ماشینهای کوکی
رهروان را پشت سر گذاشت
و در کنار جادهها کاشت
و در خاکهای کهن رویاند
رهروان که بدنهای عظیم داشتند
در ماشینهای کوکی جا نگرفتند
همه این افعال مفرد که احمدی به کار می برد،
اصولا و اساسا باید افعال جمع باشند:
پیامبران نوخاسته
دیرآمدند، زود رفتند
ندیدند که در جادهها ماشینهای کوکی
رهروان را پشت سر گذاشت (گذاشتند)
و در کنار جادهها کاشت (کاشتند)
و در خاکهای کهن رویاند (رویاندند)
رهروان که بدنهای عظیم داشتند
در ماشینهای کوکی جا نگرفتند
هر معلم انشایی در دبستان های حتی دهات کشور به این جور انشاء ها اعتراض می کند.
ما فکر می کنیم که احمدی زیبایی ستیز، عمدا به تخریب ساختار و فرم و استه تیک شعر دامن می زند تا خود را تحفه نوآوری جا بزند.
این بند شعر احمدی
به لحاظ نظری از سرتاپا معیوب، خرکی و ایراسیونالیستی است:
۱
در جادهها ماشینهای کوکی
رهروان را پشت سر گذاشت
و در کنار جادهها کاشت
و در خاکهای کهن رویاند
ماشین های کوکی را اصلا به جاده ها راه نمی دهند.
جای ماشین های کوکی محل بازی کودکان است و نه جاده ها.
سبقت ماشین های کوکی اسباب بازی از پیاده ها
فقط در محل بازی کودکان، مثلا در کف اتاق و یا روی میز صورت می گیرد.
پیاده هایی که نه واقعی، بلکه مصنوعی، چوبی و یا پلاستیکی اند.
ضمنا در کنار جاده ها اصلا و اصولا برای پیاده ها جایی وجود ندارد تا ماشینی از آنها سبقت بگیرد.
علاوه بر این
ماشین های کوکی قادر به کاشتن پیاده ها در کنار جاده ها نیستند.
هیچ کودک خرفت و خری هم به تخلیلی ضد عقلی و ضد تجربی و ضد واقعی از این قماش تن در نمی دهد.
چون فونکسیون ماشین های کوکی، نه کشت و کار، بلکه حمل راننده و مسافر مصنوعی است.
اسباب بازی ها
بدون اشتثاء
تقلید مو به مو از چیزهای واقعی اند.
عروسک
همان کودک است
و
دخترکی که عروسک در بغل دارد، مادر است.
ماشین های کوکی احمدی
علاوه بر کشت و کار، رویاننده هم تشریف دارند.
طرفه و تحفه این است
که
ماشین های کوکی
علیرغم سبقت گرفتن از رهروان،
آنها را که در کنار جاده ها می کارند و در خاک های کهن می رویانند.
۲
رهروان که بدنهای عظیم داشتند
در ماشینهای کوکی جا نگرفتند
این دیگر اعجوبه ای است:
رهروان قوی هیکل در ماشین های کوکی جا نمی گیرند.
رهروانی که مشاین های کوکی از انها سبقت گرفته اند.
بعد
آنها را در کنار جاده ها کاشته اند
و
در خاک های کهن رویانده اند
و
حالا قرار است که در ماشین کوکی بگنجانند و هورا بکشند.
خوش به حال فروغ که مرد و این زباله های این زباله را نخواند تا از فرط عصبانیت سکته کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر