پروفسور گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۳
تضاد در فلسفه شلینگ
فریدریش ویلهلم شلینگ
(۱۷۷۵ ـ ۱۸۵۴)
یکی از نمایندگان اصلی ایدئالیسم آلمانی
۱
· در آثار فلسفی شلینگ نیز تئوری انطباق اضداد مطرح می گردد.
۲
· او در طبیعتفلسفه خود، وجود واقعی تضاد و نقش آن را ـ به مثابه نیروی محرکه حرکت و حیات از هر نوع ـ به رسمیت می شناسد.
۳
· تضاد اما به نظر او، تنها فرمی از گذار به هویت مطلق است.
· مطلقی که به عنوان وحدت طبیعت و روح، وحدت اوبژکت و سوبژکت تصور می شود.
۴
تضاد در فلسفه هگل
۱
· تئوری تضاد با هگل به عالی ترین و فراگیرترین درجه توسعه مفهومی خود در فلسفه ماقبل مارکسیستی می رسد:
۲
· هگل در مقابل نفی منطقی ـ صوری، نفی دیالک تیکی را قرار می دهد.
۳
· هگل در مقابل هویت منطقی ـ صوری، هویت دیالک تیکی را قرار می دهد.
۴
· هگل در مقابل تناقض منطقی ـ صوری، تضاد دیالک تیکی را قرار می دهد.
۵
· تضاد دیالک تیکی «از تضاد به اصطلاح مفاهیم متناقض خالی» نیست، بلکه وحدت اضداد است و هر ضدی ـ خود ـ عبارت است از «آنچه که خود و غیر خود، خود و ضد خود را در بطن خود دارد.»
· (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف ۱۲۰)
۶
· به نظر هگل:
الف
· «همه چیزها در خویشتن خویش تضادمند اند.»
ب
· تضاد «اصل خودجنبی است.»
پ
· تضاد «ریشه هر حرکت و جنبشی است.
· ریشه هر حیاتی است.»
ت
· چیزها تا زمانی که حاوی تضاد باشند، «در حرکت و جنبش اند، دارای محرکه و کرد و کار اند.»
· (هگل، «منطق»، جلد ۲، ص ۵۸)
۷
· هگل به کمک اصل تضاد مبتنی بر درک دیالک تیکی و نفی در نفی خود، قدرت آن را می یابد که سیستم فلسفی خود و موضوعات مورد بررسی در آن را مورد تجزیه و تحلیل دیالک تیکی قرار دهد و به توضیح پیوند آنها، تأثیر متقابل آنها، تبدیل متقابل آنها به یکدیگر و پیشرفت آنها به مراحل عالی تر و غیره بپردازد.
۸
· هگل علیرغم نگرش کلی ایدئالیستی ـ عینی اش، که بنا بر آن هر حرکت و توسعه فقط حرکت و توسعه «ایده مطلق» است، به دریافت روند و روال چیزها نایل می آید.
۹
· به قول لنین، «هگل می تواند در تعویض و در وابستگی متقابل همه مفاهیم، درهویت اضداد آنها، در گذار یک مفهوم به مفهوم دیگر، در تعویض جاودان و در حرکت مفاهیم، روابط مشابه با آنها را در چیزها و در طبیعت به طرز نبوغ آمیزی حدس زند.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۱۸۷)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر