۱۴۰۲ شهریور ۸, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۲۷)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت پانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
  

۱

کرم کن چنان، که ات بر آید ز دست

جهانبان در خیر برکس نبست.

معنی تحت اللفظی:

حتی المقدور

بخشندگی کن.

خدا در نیکوکاری را به روی کسی نبسته است.

 

در فلسفه سعدی

همه باید بخشنده باشند.

ضمنا

بخشندگی لطف همه شمول الهی است.

 

معلوم نیست که چرا خود خدای کذایی، به عوض صدور فرمان بخشندگی به بشر، خودش دست به بخشندگی نیم زند و به حرف خود عمل نمی کند؟

مثلا

جامعه ای تشکیل نمی دهد که کسی محتاج بخشندگی کسی نباشد.

 

۲

کرم ورزد آن سر، که مغزی در او ست

که دون همتان اند، بی مغز و پوست

معنی تحت اللفظی:

اگر کسی مغز در کاسه سر داشته باشد، دست به بخشندگی می زند.

کسانی که همت ندارند، به عوض مغز در کاسه سر، کاسه سر دارند و بس.

سعدی در این بیت شعر

دیالک تیک فرم و محتوا

را

هم

به شکل دیالک تیک کاسه سر و مغز

بسط و تعیمیم می دهد

و

هم

به شکل دیالک تیک هسته و پوسته.

 

اما دلیل سعدی چیست؟

چرا بخشندگی نشانه مغزمندی است و خست نشانه بی مغزی؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر