۱۴۰۲ مرداد ۲۱, شنبه

درنگی در دعاوی احمدرضا احمدی (۸)

 

درنگی 

از 

مسعود بهبودی

 

(احمدرضا احمدی - روزنامه شیشه‌ای)

مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درست‌کار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.

 

۱

مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درست‌کار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید

بذر درستکاری که احمدی باشد،

باید کاویده نشود، مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرد و حسن و عیبش تبیین نیابد.

فقط باید کاشته شود.

اما

احمدی حواس پرت از مرحله پرت پرت و پلا باف،

فرمان خود را فی الفور فراموش می کند 

و

دستور دیگری صادر می کند، مبنی بر اینکه او را باید بر الوارهای نور ببندند.

یعنی

از زیر خاک دوباره بیرون اورند و در معرض تابش انوار افتاب قرار دهند تا خشک شود و یا حتی خاکستر شود.

این دال بر خردستیزی است.

خواننده عشعار احمدی دیر یا زود خر و خردستیز می شود.

یعنی انضباط فکری اش را از دست می دهد.


۲

از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید

اکنون بذر بسته شده بر انوار آفتاب، آدم می شود و صاحب انگشت می گردد

و

فرمان بعدی احمدی،

مداد رنگی ساختن از انگشت های او ست.

سؤال این است که مخاطب احمدی کیانند؟

کودکان که نمی توانند این دستورات خرکی او را جامه عمل بپوشانند.


۳

گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
 

در این دستور خرکی دیگر احمدی،

دیالک تیک ساختار و فونکسیون

تخریب می شود.

یکی از مهم ترین و مرکزی ترین مشخصات خردستیزی، دیالک تیک ستیزی است.

صدا به گل تشبیه می شود و مثل گل صاحب گلبرگ می شود.

گوش

سلب فونکسیونالیته می شود.

آن سان که فونکسیون گوش، نه شنیدن اصوات، بلکه پاسداری در میان گلبرگ های صدا می شود.

مشتی ابله عوامفریب

این تشبثات ایراسیونالیستی (مبتنی بر خردستیزی) 

را

نوآوری در شعر طویله قلمداد می کنند.

شعر

بدین طریق و با این ترفند

 به عوض اشاعه شعور، به اسباب اشاعه خردستیزی مبدل می شود.

 ۴

چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید

دستور چهارم احمدی گلمیخ سازی از چشمان او و آویزان کردن آن گلمبخ بر هر دیواری است که منتظر یادگاری نوشتن کودکان است.


کنون به کلی فراموش شده که حریف، بذر درستکاری بوده است و قرار بوده که کاشته شود.

 

بذر در شعر شعورستیز احمدی

آدم می شود و صاحب گوش و چشم می شود.

گوش و چشمی که سلب فونکسیونالیته شده اند.


۵

در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.

 حالا باید در سینه بذر درستکار،

بذر بپاشند.

این به معنی تخریب دیالک تیک شخم زار و بذر است.

این نوعی وارونه سازی به بهانه شعرسرایی است.

در سینه بذر، بذر افشانده می شود تا مرغزارانی شود.

مرغزارانی که کودکان خسته از الفبا ، در آنها   

به دنبال پروانه می دوند.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر