۱۴۰۲ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

درنگی در نامه فروغ فرخزاد به احمدرضا احمدی (۱۶) (بخش آخر)

 


درنگی 
از 
مسعود بهبودی
 
فروغ
 
۱
 هر چیزی که به وجود می‌آید و زندگی می‌کند تابع یک سلسله فرم‌ها و حساب‌های مشخصی است و در داخل آن‌ها رشد می‌کند.
 
 شعر هم همین‌طور است
 و
 اگر تو بگویی نه، و دیگران بگویند نه، به نظر من اشتباه می‌کنند.

 
فروغ فیلسوف
اکنون از عالم مادی
از عالم طبیعت، از عالم آب و درخت و سنگ و صخره،
به عالم فکری، به شعر برمی گردد.
 
پیش شرط زیبایی و شیوایی شعر
به نظر فروغ فیلسوفشاعر
رعایت موازین فرمال مثلا وزن شعر است.
 
انبوهه بی فرم در فلسفه فردوسی هم، ناچیز است و نه چیز.
دیالک تیک ناچیز و چیز
یکی از دیالک تیک های به میراث مانده از فیلسوف طوس است:
که ایزد ز ناچیز، چیز آفرید.
 
ایزد فرودوسی،
 نه از هیچ، نه از عدم، بلکه از ناچیز، چیز می سازد.
 
ایزد فرودوسی،
مولد است و نه خالق.
 
 
ایزد فرودوسی،
شباهت غریبی به بنا و معمار و آهنگر و غیره دارد.
بنا و معمار از آب و خاک و سنگ و سیمان و غیره بی فرم (ناچیز) 
آسمانخراش شکوهمند می سازد
و
آهنگر
از
 سنگ آهن و آهن مستخرجه از سنگ و صخره (ناچیز)،
شمشیر و در و پنجره و داس و گاآهن می سازد.
 
۲
 
 اگر نیرویی را در یک قالب مهار نکنی، آن نیرو را به کار نگرفته‌ای و هدر داده‌ای.
 
 حیف است که حساسیت تو هدر برود و حرف‌های قشنگ و جاندار تو، فرم هنری را پیدا نکنند.
 
اکنون 
فروغ
دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک قالب و نیرو بسط و تعمیم می دهد
و
شاعر جوان را به رعایت اکید موازین فرمال شعر، مثلا وزن شعر
   فرامی خواند.
 
ما در تحلیل بعدی
نامه حریف به فروغ را تحلیل خواهیم کرد.
البته اگر ارزش اتلاف وقت برای تحیل داشته باشد.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر