درنگی
از
مسعود بهبودی
فروغ
تا
میتوانی نگاه کن و زندگی کن و آهنگ این زندگی را درک کن.
تو اگر به
برگهای درختها هم نگاه کنی
میبینی که با ریتم مشخصی در باد میلرزند.
بال پرندهها هم همینطور است.
وقتی میخواهند بالا بروند بالها را بهم
میزنند، تند تند و پشت سر هم.
وقتی اوج میگیرند در یک خط مستقیم میروند.
جریان آب هم همینطور است.
۱
تا
میتوانی نگاه کن و زندگی کن و آهنگ این زندگی را درک کن.
فروغ فیلسوف
برای اثبات ضرورت رعایت وزن در شعر،
دعوت به امپیریسم (تجربه گرایی) ماتریالیستی می کند.
آنچه که ساده و پیش پا افتاده می نماید،
یکی از کشفیات مهم کلاسیک های مارکسیسم است:
ساختار هستی (واقعیت عینی) از ذرات تا کاینات،
قانونمند است.
در هستی، آنارشی و خر تو خری حاکم نیست.
حتی عرفان به این حقیقت امر مارکسیستی، اعتراف کرده است:
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه هستی، سراپای
(گلشن راز، شیخ شبستر)
۲
تو اگر به
برگهای درختها هم نگاه کنی
میبینی که با ریتم مشخصی در باد میلرزند.
فروغ برای خرفهم کردن ضرورت رعایت وزن در شعر،
به وزنمندی (موزونیت) و هماهنگی قانونمند در طبیعت پیرامون خر، اشاره می کند:
فروغ
لرزش قانونمند و وزنمند (موزون) برگ ها در باد را نشان خر می دهد تا قضیه را خرفهم کند.
فروغ اما نمی داند که این «ریتم مشخص لرزش برگ ها»، ناشی از ساختار قانونمند خاص آنها ست.
این ساختار و لرزش وزنمند و قانونمند برگ ها،
نتیجه تکامل میلیون ها ساله آنها ست.
نباتات با گذشت زمان،
همه چیز خود را تکامل بخشیده اند تا متناسب با محیط زیست و حتی متناسب با تحولات محیط زیست، گردند و از بین نروند.
خشکاندن شاخه ها و ساقه ها و برگ ها در صحاری لم یزرع،
یکی از مهمترین استراتژی های زیستی نباتات است.
نباتات
خر
نیستند.
«خرد» مندند.
۳
بال پرندهها هم همینطور است.
وقتی میخواهند بالا بروند بالها را بهم
میزنند، تند تند و پشت سر هم.
وقتی اوج میگیرند در یک خط مستقیم میروند.
جریان آب هم همینطور است.
از این درس فروغ، می توان به عظمت دقت او پی برد.
فروغ
حتی پرش پرنده ها را با دقت وسواس آمیزی مورد تأمل فلسفی قرار داده است.
خیزش و پرش پرنده ها
دقیقا
در خیزش و پرش هواپیماها به خدمت گرفته شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر