میم حجری
برای دستیابی به حقیقت باید مارکسیست راآموخت
یدی
این جمله یدی به لحاظ گرامی حتی غلط است چه رسد به لحاظ نظری.
یدی از فرط بیسوادی
عاجز از تمیز اسم از ایسم است.
به کجای این طویله میتوان اویخت پالان را؟
دستاورد کمونیستها در صد سال حاکمیت ننگینشان در دهها کشور چیزی جز ، دیکتاتوری ، جنایت و به قهقرا بردن جوامع نبوده است
رضا بیسواد
بیسوادی رضا بیسواد
در همین هارت و پورتش عربده می کشد:
اولا
حاکمیت کمونیست ها
وجود نداشته است و وجود نخواهد داشت.
رضا بیسواد
اصلا نمیداند که حاکمیت چیست و فرق حاکمیت با حکومت چیست.
این عیب کمی نیست.
ولی هنوز چیزی نیست.
عیب بدتر رضا بیسواد
بیگانگی با هنر جمع و تفریق است که در کلاس اول ابتدایی در هر طویله تدریس می شود.
حاکمیت طبقه کارگر و نه کمونیست ها
در روسیه
تحت رهبری حزب کمونیست و نه کمونیست ها
در سال ۱۹۱۷
برقرار شده است و در سال ۱۹۸۹ سرنگون شده است.
۸۹ ـ ۱۷ = ۷۲
و نه صد سال.
پرولتاریا (طبقه کارگر)
برای اولین بار در روسیه عقب مانده نیمه سرمایه داری ـ نیمه فئودالی به تسخیر قدرت سیاسی نایل آمده بود و می بایستی وظایف بورژوازی را هم انجام دهد:
مبارزه با بیسوادی
پروش پرولتاریای صنعتی
فراگیری فوت و فن مدیریت جامعه عقب مانده و ویرانه از جنگ جهانی امپریالیستی اول
صنعتی کردن شتابزده کشور و کشاورزی
و
غلبه بر فئودالیسم و سنن دست و پاگیر مذهبی و غیره
غلبه بر محاصره اقتصادی و نظامی توسط ۱۳ کشور قدر قدرت امپریالیستی
سرکوب ارتجاع (ضد اانقلاب) تزاریستی مسلح
هنوز نفس راحتی نکشیده بود که مورد حمله اربابان رضا بیسواد (فاشیسم المان و ایتالیا و همدستانش رومانی و غیره) قرار گرفت و حدود ۳۰ میلیون نفر از کادرهای انقلابی و زحمتکشان و زنان و جوانانش را در جنگ بر ضد فاشیسم از دست داد.
و
علیرغم آن پوزه فاشیسم را بر خاک مالید.
وقتی هم از درون توسط ارتجاع داخلی با حمایت ارتجاع خارجی
سرنگون شد
ابر قدرتی بود.
زحمتکشان چین تحت رهبری حزب کمونیست چین
در سال ۱۹۴۹
در کشوری نیمه مستعمره ـ نیمه فئودال زمام امور را به دست گرفته است.
جمهوری خلق چین
اکنون
با گذشت چند دهه به ابر قدرتی رشگ انگیز بدل شده است.
آدم باید کر و کور و خر باشد و نبیند و نداند و پاشنه دهنش را بکشد و عرعر کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر