۱۴۰۲ خرداد ۱۵, دوشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۲۱)

 
میم حجری

 
روابط زناشویی
قبل از هر چیز
بنا بر سنت به میراث مانده از هزاران سال پیش
یعنی از دورانی که خانواده فرم اصلی جامعه بود،
صورت می گیرد.
با توسعه نیروهای مولده
خانواده کوچکتر و بی اهمیت تر شده
و
به جزئی از جامعه
به سلولی در اندامی به نام جامعه تنزل یافته است.
جاذبه تشکیل خانواده
عمدتا غریزی ـ عاطفی ـ طبیعی بوده است.
تشکیل خانواده اکنون به علل متنوع و متعدد مادی، مالی، تولیدی ـ مثلی و غریزی ـ عاطفی صورت می گیرد.
رابطه زناشویی تا چند سال
طبیعی می ماند.
پس از آن در تئاتر و ادا و اطوار بی محتوا خلاصه می شود.
همه چیز کسالت اور می شود.
نان خانگی بی طعم می گردد و زن و شوهر نان بازار مصرف می کنند.
گاه با پول و گاه با پست.
جفتگیری با منشی و یا با نران و زنان خودفروش.
آنچه که زن و شوهر را به رابطه خانوادگی میخکوب میکند
هم نیروی عادت است و هم اعجاز هورمونی به نام اکسی توسین که هورمون وفا نامیده شده است.




چین
به کشر نیمه مستعمره ـ نیمه فئودال شاه عن شاهی گفته می شد.
پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی ـ ضد مستعمراتی (دموکراتیک ـ ملی) در سال ۱۹۴۹ جمهوری خلق چین تشکیل شده است.
حتی مدفوعات اربابان عیرانیان سطل به دست
از جمهوری خلق چین سخن بر لب دارند.




مدرنیته،
یعنی قداست زدایی جامعه مدرن
جامعه ای که در ان « هیچ کس» و « هیچ نهادی» ، مقدس نیست .

عجب تعاریف تعارف آمیزی از مفاهیم در جنقوری اسلامی

مدرنیته (تجدد) ضد ترادیسیونالیسم (سنت گرایی) است.
تعریف مفهوم ترادیسیونالیسم را ما همین هفته در ۷ بخش ترجمه و منشتر کرده ایم.
البته برای اجنه.
آدمیان دنبال عکس اند و نه دنبال اندیشه
دنیال خیالبافی های قلمبه سلمبه اند و نه دبال تعریف علمی و استاندارد از مفاهیم
به همین دلیل
کسی حرف دهن خود و همنوع خود را نمی داند.
مدرنیته
نتیجه نفی دیالک تیکی ترادسیونالیسم است.
نفی دیالک تیکی
یعنی حفظ جنبه های مثبت کهنه و نقد و حذف جنبه های منفی کهنه

ترادیسیونالیسم
(سنت گرایی)

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12660




روزی یکی از آنان که از بی‌صبری جان به لبش رسیده بود می‌گفت: «شما تصور می‌کنید اگر نمی‌دانستیم چه به سرمان خواهد آمد و تنها پس از مرگمان متولد و زنده می‌شویم، آن هم کاملاً زنده، ما، ما انسان‌های آینده علاقه‌ای به تحمل این غربت، این برودت، این سکوتِ گور مانند و این سرداب انزوا را داشتیم؟! یعنی طاقت این انزوای پنهان و گنگ و کشف ناشده‌ای که برای ما زندگی نام دارد ولی نام مرگ هم برازنده آن است را داشتیم؟!
نیچه / حکمت شادان

تحقیر حیات
و
تجلیل مرگ
مشخصه مهم مرکزی طرفداران فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم) است که ابشخور فاشیسم بوده است.
تحقیر حیات
و
تجلیل مرگ
وجه مشترک فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی است.
شعرا و روشنفکران فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی
«از مرگ سرودی می سازند.
پر طبل تر ر رعد.»
عادولف احمد شاملو از طرفداران هیتلر و نیچه و یاسپرس و اگزیستانسیالیسم



هی
مش چه خوف
معیار و ملاک و میزان عینی و علمی برای طبقه بندی بشر
نه
اعتقاد و فهم و مخلفات
بلکه تعلقات طبقاتی است.
اعتقاد و فهم و مخلفات ثانوی اند.
ساز دوم را می زنند.
تابع تعلقات طبقاتی اند.

تعیین کننده شعور جامعتی بشریت بشر
وجود جامعتی اش است و نه بر عکس.
الفبای مارکسیسم بیاموزیم تا رستگار شویم.
خریت به نفع هیچکسی نبوده است.
مارکس
صلواة الله علیه




عجب خرافه ای
از هیچ
هیچ چیز
آغاز نمی شود
و
به هیچ
هیچ چیز خاتمه نمی یابد.

«عدم، موجود گردد»
این محال است.
وجود از روز الو لایزال است.




خلق چین
دیگر چه صیغه ایی است یا رسول الله.

این هارت و پورت شما ست.
این بدان معنی است
که شما معنی خلق را نمی دانید.

ضمنا
محتوای کامنت ما
چیز به کلی دیگری است که شما یا نخوانده اید
و یا از فرط بیسوادی
نفهمیده اید.
این فی نفسه شرم انگیز است.

علاوه بر این شما
نه معنی استثمار را می دانید و نه معنی امپریالیسم را.
نه تاریخ فراز و فرود خلق چین را می دانید و نه محتوای انقلاب ۱۹۴۹ حلق چین را.
کسب و کار شماها هارت و پورت و آبرو ریزی است.
نه سواد دارید و نه صداقت.
سواد اخوندها
صدبار بیشتر از شماها ست.
چه مردمانی هستید که از فراگیری فراری هستید و در منجلاب نادانی فرو مانده اید و هنری جز نشخوار کورکورانه لاطائلات این و ان ندارید.
ضمنا
مگر ما از جمهوری خلق چین در این کامنت
دفاع کرده ایم؟
شما معنی دفاع را هم نمی دانید.





کسانی که نان شان آماده است
نمیخواهند بدانند که نان چگونه پخت میشود.
آنها ترجیح میدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا.
اما کسانی که نان می پزند
میدانند
٬تا چیزی را حرکت ندهی تکان نمیخورد.
گالیله برشت

نه.
مش گالیله
از این خبرها هرگز نبوده و نیست و نخواهد بود.
توده شناسی طبقات حاکمه
صدها باربهتر و دقیقتر از توده شناسی خود توده است.
طبقات حاکمه
می دانند که در کار عرقریز توده
چه گنجینه ای نهان شده است.
فقط خود توده از این گنجینه غافل است.
درست به همین دلیل
حریفی به نام مارکس
وظیفه پرولتاریا را
اشاعه توده هراسی در میان توده دانسته است.
توده باید به قدرت لایزال خود پی ببرد
این خودهراسی توده
پایان طبقه حاکمه هراسی توده خواهد بود.




روی این مسئله
یعنی برون ایی روحانیت از حوزه فقهیه به عرصه سیاسیه و اداریه
باید کرد.
با مورالیزاسیون (برخورد اخلاقی، مثلا نسبت دادن خونخواری) و یا نسبت دادن جهل و جنون به روحانیت
این مسئله روشن نمی شود.
روحانیت
در طول تاریخ
دیالک تیکی از طبقه و ایده ئولوگ (مروج و مبلغ ایده ئولوژی طبقه) بوده است.
هم جزو طبقه حاکمه بوده است و هم مبلغ و مروج اسلام به عنوان ایده ئولوژی طبقه حاکمه بوده است.
رابطه روحانیت با طبقه حاکمه
هم
رابطه ای دیالک تیکی بوده است:
مبتنی بر وحدت و تضاد بوده است.
روحانیت
هم حامی طبقه حاکمه بوده است و هم منتقد بند تنبانی طبقه حاکمه بوده است.
این روند و روال تا پیروزی انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید
ادامه داشته است.
پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید
روحانیت از حاکمیت و حکومت طرد شده است و وارد اوپوزیسیون ضد انقلاب سفید شده است.
و
عملا
از موضع فئودالی وارد موضع فوندامنتالیستی ـ اسلامی شده است.
تفاوت خمینی با بروجری و یا شریعتمداری همین جا ست.
شبیه تفاوت شوپنهاور با نیچه (فیلسوف فاشیسم) است.
فوندامنتالیسم اسلامی هم همشیره فاشیسم است.
البته در پله توسعه نازل تر.
فوندامنتالیسم اسلامی
فاشیسم فئودالی است.



خلق چین
یعنی خلق چین.
اکابر توانگر کند فرد را.
خبر کن تو سهراب ولگرد را.

اینجا سخن از جمهوری خلق چین است.

حتی خران جهان
جمهوری خلق چین را می شناسند.
فقط عیرانیان سطل به دست
جز سطل عیران
چیزی در دست ندارند و ول معطلند.



قلندری
انقلاب "زن، زندگی، آزادی" مهر باطل بر "اپوزیسیون" دست ساز غرب زد!. انها نیز مانند اصلاح طلب و اصولگرا، از رده خارج شدن!.
دوران اندیشه های نو، مطالبات نو است، با رویکرد دوهزار سال پیش جهان نو نمی توان ساخت.
دوران حکومت فردی در ایران تمام شده است، هرچه زودتر بپذیرید، به همان اندازه از بقا و تدام رژیم اهریمنی اسلامی کاسته اید.
دوران شاه و شیخ تمام شد!.
خیزش آتی گرچه مورد استقبال طیف سلطنت طلبی قرار میگیرد، اما همانند، اصلاح طلبان و اصولگرایان که تلاش داشتند جایی در خیزش ها بیایند، بی نتیجه خواهند ماند. برایند آن دوری از رخدادهای کشور و فرو افتادن در انزوای بیشتر خواهد بود.
آینده ای که برپایه منطق دیالکتیک رخدادها گریزی از آن نمی بینم.
خیزش ها در ایران برپایه منطق برداشتن موانع حرکت کرده در راستای منطق پالودگی خود، سلطنت طلبی سدی ایست که در رویکردهای آتی ویران خواهد شد.
برچنین رویکردی منطق ساختاری حکومت و شکل حاکمیت آتی ایران فرم میگیرد.
از انجایی که خیزش های آتی میتواند از گستردگی بزرگی، چیزی که تا اکنون رخ نداده برخوردار باشد، همچنین برپایه آگاهی سیاسی-اجتماعی بی سابقه کشور، شکل حاکمیت ملی و نوع حکومت برپایه انتخاب و جمهوریت می باشد، که در جای خود بر اصل خرد جمعی صورت پذیر است.
زنده باد خرد جمعی.

اردشیر قلندر و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" سمندر؟

عجب هارتها و پورتهایی
اردشیر
تعریف انقلاب را حتی فراموش کرده است.
"زن، زندگی، آزادی"
فقط در قاموس امپریالیسم
انقلاب بوده است.
از این انقلاب ها در اروپای و امریکا (انقلبا می تو) و هونگ کونگ و بلاروس هم رخ داده است
زنان و دختران جوان
دیری است که توسط امپریالیسم و اجامرش
مورد سوء استفاده های رنگارنگ قرار می گیرند.
زنان و دختران جوان
شیر می شوند و به جنگ شیران فرستاده می شوند تا شق القمر شود.
در طویله به همان لولای مولا می گردد:
دیروز احمد شاملو
از مجاهد ۱۸ ساله هپیلی هپویی
شیرآهنکوهمرد
اختراع می کرد
و
امروز
شفیعی کدکنی
از امثال مهسا
شیرآهنکوهزن اختراع می کند.
دیروز شیرخوارگان نر بی خبر از خرد
شیر می شدند و به جنگ شیران فرستاده می شدند
امروز شیرخوارگان دختر
شیر می شوند و به جنگ گرازان فرستاده می شوند تا شق القمر شود




ریشه که داشته باشی
به لبه پرتگاه می آیی
اما سقوط نمیکنی
ریشه ...
شعور، تربیت، شخصیت و انسانیت و شرف واقعی یک انسان است ..
و ربطی به پول و تحصیلات ندارد.
گوته

این لاطائلات
واقعا
از گوته اند؟

نه.
ربطی به ترس ندارد.
امپریالبسم
با
پوتین و طبقه حاکمه روسیه
یعنی اولیگارش های بی شرم و بی شعور
اختلافی ندارد.
اصلا خواهان چنین وضعی نبوده است.
پوتین
حمله به اوکراین را شروع کرده است
و
امپریالیسم
برای تضعیف و تخریب روسیه
به حمایت از اولیگارشیسم اوکراین پرداخته است.
پوتین
با این ماجراجویی
بهترین خدمت را به امپریالیسم و ناتو کرده است.
تعداد اعضای ناتو اکنون به مراتب بیشتر از قبل است
حتی سوئد و فنلاند و غیره عضو ناتو شده اند که بی طرف بوده اند.
خصومت اصلی امپریالیسم
با جمهوری خلق چین است.




ای کاش ما آدمها میفهمیدیم
خوشبخت شدنمان
در گرو بدبخت شدن آدمهای دیگر نیست
شاهرک

چرا و به چه دلیل؟

ما
حتی
به آزار مور و سمور و موش کوری
راضی نبوده ایم
چه رسد به آزار حوری



این جمله بهمن جمله مانی پولیزه شده ای از مارکس است:
شعور
وجود درک شده است.
مثال:
حسنعلی پاسدار
در خیابان لاله زار
زنان را به گلوله بست و کشت.
این خبر
راست است
و
نه دروغ.
با واقعیت رخداده
منطبق است.
ولی حقیقی نیست.
با شناسایی و ترور حسنعلی
(کاری که تروریست های وطنی می کنند)
هم
آب از آب تکان نمی خورد.
برای اینکه
حسنعلی
مزدور است و مجری فرمان طبقه ای است.
حقیقت
با
ماهیت و کلیت و عامیت
خویشاوند است.
حقیقت
شبیه آب حیات است که در ظلمات است.
هگل هم می دانست:
حقیقت در کل است.



نه.
حقیقت
یک مفهوم فلسفی است.
حقیقت
مهم ترین مفهوم فلسفی است
و
مثل هر مفهوم علمی و فقهی و فلسفی و اتیکی (هنری) و استه تیکی و غیره
تعریف علمی و استاندارد دارد.
حقیقت
در دیالک تیک واقعیت و حقیقت وجود دارد.
مثال:
آب مایع
یکی از فرم های واقعیت عینی است.
حکم (جمله) فیزیکی زیر حقیقتی در رابطه با آب است:
آب مایع
تحت فشار جو
در ۱۰۰ درجه سانتیگراد
می جوشد
و
در صفر درجه سانتیگراد
یخ می زند.
معیار عینی و علمی و مطمئن برای کشف حقیقت
چیست؟





گشتار چنگیز به‌هیچ‌وجهی بار ایدئولوژيک نداشت
درویش پور

خبر نزد عیرانیان است و بس.
تنها چیزی که روشنفکران جنقوری اسلامی
بدون استثناء
ندارند،
خبر
از
تعریف مفاهیم
است.
مثلا خیال می کنند که ایده ئولوژی
اخ و تف جدیدی است.
اصلا نمی دانند که ادیان همه از دم
ایده ئولوژی بوده اند
یعنی
مهر طبقاتی بر پیشانی خویش داشته اند
چون
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است
و
ایده ئولوژی
را خلایق با شیر مادر اندر می کنند و با کفن و دفن به در.




این چیزها کمترین ربطی به مذهب ندارند.
افغانستان و ایران سال ۱۹۶۰
افغانستان و ایران ضد مذهبی نبوده اند.
افغانستان و ایرانی ضد فئودالی بوده اند.
افغانستان و ایران کنونی نیز
مذهبی نیستند.
ضد مذهبی اند.
فوندامنتالیستی اند.



ابوسعید ابوالخیر گفت:
تصوف دو چیز است،
یك سو نگریستن و یكسان زیستن.
و گفت این تصوف
عزتی است در دل،
و توانگری است در درویشی،
سیری است در گرسنگی،
و پوشیدگی است در برهنگی،
و آزادی است در بندگی،
و زندگانی است در مرگ،
و شیرینی است در تلخی.

تصوف
بدین طریق
به وارونه عندیشی و وارونه سازی، وارونه بینی و وارونه زیستی اطلاق می شود.
تصوف
بدین معنی
سقوط به درجه ای نازل تر از خریت است.
چون خر
واقع بین است و نه وارونه بین.



جانم خیال شد به خیال خیال دوست
حریف

زندگی ام در بازی با خیال دوست و بازسازی پیدرپی خیال دوست در پرده ذهن گذشت و در نتیجه، روحم به خیال استحاله یافت.
چنین چیزی
فلاکت بزرگی است.
همه چیز چنین کسی
در هوس خلاصه شده است.



این مسئله
مصلحتی نیست.

این مسئله
طبقاتی ـ ایده ئولوژیکی است.

ما در تاریخ توسعه کاپیتالیسم (نظام سرمایه داری)
با دو نوع کاپیتالیسم
و
در نتیجه منطقی آن،
با دو نوع بورژوازی (طبقه سرمایه دار) سر و داریم:
الف
سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد
ب
سرمایه داری انحصاری و بعد انحصاری ـ دولتی (به قول خود لنین، امپریالیسم)
لنین کاشف این گذار است.
لنبنیسم
مارکسیسم مرحله امپریالیستی نظام سرمایه داری است.

دو نوع بورژوازی (طبقه سرمایه دار) نیز به شرح زیرند که به لحاظ سمتگیری فکری و ایده ئولوژیکی ضد یکدیگرند:
الف
بورژوازی ضد مذهبی آغازین
که خاتم الفلاسفه اش هگل - فویرباخ است
ب
بورژوازی مرتجع واپسین
که متحد برده داران، فئودال ها، روحانیت و مبلغ و مدافع مذاهب مختلف است
که خاتم الفلاسفه اش
فریدریش نیچه است که مؤسس خردسیتزی، اخلاق ستیزی، زن ستیزی، پیشرفت ستیزی، پرولترستیزی، یهودی ستیزی، کمونیسم ستیزی، فاشیسم، راسیسم و پست مدرنیسم است.


فوتبال
یکی از مذاهب مدرن است.
فوتبال
بسان مذاهب
دیالک تیکی از آه و افیون است



نه.
سیستم حاکم در جنقوری اسلامی
سرمایه داری است.
حتی زنان و دختران مردم را در خانه های عفاف
بسان کالاهای دیگر
قیمت گذاری میکنند و اجاره میدهند و خرمن دلار درو می کنند .
جلاد هر انقلاب مغلوب
مجری جبری وصایای آن انقلاب می شود.
جلاد انقلاب سفید
مجری وصایای انقلاب سفید گشته است:
جنقوری اسلامی کاپیتالیستی تر از جامعه در زمان شاه است
انقلاب سفید شاه
هم اجرای جبری وصایای انقلاب ضد فئودالی فرقه دموکرات آذربایچان و بخش ضد فئودالی برنامه حزب توده خفته در خون بود




اگر فقیر بودی
می دانستی که هر کمکی به فقرا
صدها بار بهتر از هارت و پورت توخالی است.



پزشكی ديشب تعريف میكرد:
حاج آقاى مسنى با خانوم .جوانش كه خيلى هم زیبا بود آمدن مطب ، معاينش كردم ، ريه حاج آقا مشكل داشت حاج خانم مرتب مى گفت : حاج آقا بى زحمت به حرفهاى آقاى دكتر توجه كنين تا سالم بشين ، وقتى که داشتم براش نسخه مینوشتم ديدم حاج خانم خوشگل از پشت سر حاج آقا واسه من بوس میفرسته ...
تازه دو تا انگشتشم میذاشت روی لباش طوریکه شوهره نفهمه میفرستاد ..
منم كه خجالتی .
نفهمیدم چطوری دوای حاجى رو نوشتم .
وقتى رفتن بيرون
حاج خانم برگشت اومد لب میزم وایستاد
فكر كردم ميخاد قرارى بذاره
كه با توپ و تَشر گفت: زورت میومد بِهِش بگی سیگار نکشه، صد دفعه اشاره كردم !
آخه چطوری حالیت کنم دیگه؟
تو چجورى درس خوندى دکتر شدی؟



شما هرگز نخواهید توانست انسان‌ها را وادار کنید به شیوه‌ی شما بیندیشند
کریشنا

منظور از اندیشیدن به شیوه کسی چیست
مش مورتی؟
اصلا منظور از اندیشیدن چیست؟
اصلا
اندیشه چیست؟
مثال:
سیب میوه ای قابل خوردن است.
این اندیشه ای است.
این اندیشه از کجا آمده است؟
این اندیشه به شیوه چه کسی اندیشیده شده است؟



با هر کس مثل خودش رفتار کن.
هوشنگ

این به چه معنی است؟
این قبل از همه به معنی معیار قرار دادن رفتار این و آن بر ای رفتار خویشتن است.
این اما به چه معنی است؟
این به معنی تهی شدن از خویشتن است.
این به معنی پوچ انگاری خویشتن و همه چیز انگاری این و آن است
این به معنی سلب آدمیت از خویشتن است.
مثال:
بنا بر این اندرز رفتاری
اگر کسی چشمت را در اورد، چشمش را در بیاور
اگر کسی پدرت را کشت، پدرش را بکش
اگر کسی به همسرت تجاوز کرد به همسرش تجاوز کن.
بدین طریق
جامعه به کورستان تبدیل می شود
به کشتارگاه
به لاشخورخانه

آدم اگر آدم باشد
باید عاقل باشد
یعنی رفتار عقلایی با همنوع و با طبیعت داشته باشد
به همین دلیل
روشنگری علمی و انقلابی واجب است تا خرد اندینشده بر اریکه قدرت نشیند و خریت نفی شود





آره.
سطل ننه ات طلب ها که کفگیرشان به ته دیگ خورده
به تمسخر و تحقیر زنان و دختران آخوندها کمر بر بسته اند.
معلوم هم نیست که عکس های منتشره توسط حضرات
فاکت اند و یا فیک.
ولی
چه فاکت باشند و چه فیک
محتوای شان زن ستیزانه است.
اخلاق (اتیک)
چیزی طبقاتی است و نه چیزی عقیدتی
اگر توله ظریف الظرفا
شیلنگ آب به دست با زنان لخت لوس بازی و یا عشق بازی میکند
ربطی به مذهبی بودن پدر و مادرش ندارد.
بلکه به پایگاه طبقاتی اشرافی ـ واپسین و بورژوایی واپسین اش ربط دارد.
طبقات اجتماعی واپسین (برده داران، فئودال ها و بورژوازی واپسین)
برای معنی بخشیدن به زندگی انگلی شان
به عیاشی و تجمل و سیر و سفر و خور و خواب و ریخت و پاش دست می زنند.


نه.
قضیه درست بر عکس این ادعا ست:
هر کس خرتر باشد به همان اندازه نترس تر است.
هر کس خردستیزتر و خودستیزتر و جامعه ستیزتر باشد
به همان اندازه شجاع تر و نترس تر و فدایی تر و مجاهدتر و فاشیست تر و حزب اللهیست تر است.
شجاعت
از فضایل اتیکی و اخلاقی فئودالی و برده داری است.
ترس و احتیاط و محافظه کاری
از فضایل اخلاقی بورژوایی است
بورژوازی
ترس و احتیاط را نه ننگ
بلکه فخر می داند.
به همین دلیل
احزاب بورژوایی
احزاب محافظه کار نامیده می شوند.



پیروزی و شکست
که شخصی و فردی نیستند.
چون مبارزات جاری در سطوح ملی و بین المللی که شخصی و فردی نیستند.
چیستند؟
امروزه به غلط از جنگ پوتین دم می زنند.
بدین طریق
فراموش می کنند که پوتین کیست.
خلایق مرگ بر شاه و شیخ شعار می دهند.
مرگ شاه و شیخ که حلال مشکلات جامعه و بشریت نیست.
حلال مشکلات جامعه و بشریت چیست؟
ضمنا
خشونت ویا قهر (مقوله ای فلسفی) چه ربطی به احترام به خود و این و آن دارد؟
قهر
ضد دیالک تیکی مسالمت (مهر) است.
حل هر مسئله همیشه دیالک تیکی است:
در این زمینه
حل هر اختلاف و تضاد از گردنه دیالک تیکی مهر و قهر می گذرد.
حتی مادر و پدر موقع تربیت فرزند فقط به مهر قناعت نمی ورزند.
گاهی اخم و تخم و قهر به کار می برند.
قهر
قابله انقلابات اجتماعی است.
مارکس
صلواة الله علیه



آره.
ما هم همین کار را می کنیم.
خصلت و ساختار همه چیز هستی
از ذرات تا کاینات
دیالک تیکی است.
بی اعتنایی به این حقیقت امر
آغاز فاجعه است.


بیچاره عشق.
بینوا عشق.
عشق
یکی از مفاهیم هتک حرمت شده است.
عشق از مفاهیم هرجایی شده است.
عشق از رایج ترین واژه ها
ولی ضمنا از مبهم ترین مفاهیم است.
هر کس هر چه دلش می خواهد در خورجین واژه عشق می چپاند و به خورد خلایق خر می دهد:
وقتی فوندامنتالیسم
اختناق قرون وسطایی اش را بر جامعه دیکته و تحمیل میکند
شعرای هروئینی هارت و پروت میکنند:
و عشق را كنار تیرك راهبند تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید كرد

درست در حالی که جلادان خون آشام
خود را عشاق شهدای کربلا می نامند.



هی مش قاسم
اولا
ایران شده عیران.
ثانیا
عیرانیان
به نظامات قبیلتی ـ طایفتی بر گشته اند.
تعفن نظامات خانخانی و ملوک الطوایفی هوای طویله را تنفس ماپذیر ساخته است.

عامیت
در منفردیت گم شده است
و
کلیت در جرئیت.
در نتیجه
فاتحه ای بر حقیقت خوانده شده است.
جن ـ قوری اسلامی
تقسیم شده به اجزای قرون وسطایی اش.
هر کس از ذلت، فضیلت می سازد.
یکی بر ترک بودن خود می نازد و دیگری بر کرد بودن خود و ان دیگری بر لر بودن خود و این دیگری بر بلوچ و گبلکی وماندرانکی خود.
ساز و برگ شقه شقه کردن همدیگر همه آماده است.
دم زدن از ایران و ایرانیان
نشانه ابتلا به مرض المیرزا ست.


معیار تعیین کننده برای عشق ما به کسی
زیبایی او نیست.
معیار تعیین کننده زیبایی او
عشق ما به او ست.
فرنگی

فقر مفهومی فرنگی
این است که او بیش از دو مفهوم انتزاعی برای هارت و پورت توخالی در کله ندارد:
زیبایی انتزاعی و عشق کذایی.

از فرنگیان چه پنهان
که انسان
قبل از هر کس و هر چیز
خودش را می پرستد
آنهم نه به دیلل قابل پرستش بودن خود.
بلکه به حکم غریزه قلدر نفهم حفظ نفس.
انچه انسان را کند عاشق مزاج
احتیاج است
احتیاج است
احتیاج.
اگر سوسکی چیزی داشته باشد که ما بدان احتیاج داریم
به حکم غریزه و عقل علیل
عاشق ان می شویم و بعد راجع به زیبایی سوسک سیاه فلسفه بافی می کنیم.



ما لرها بختیاری شاعر هایمان با منطقی شعر میگویند ادبیات شعر ما مردم بیداری است نه خوابیدنی۔زمان حال است نه رویایی ۔اگر ملت ما در هفته یک مرتبه کتابهای شعر و کتابهای زنده یاد جعفر پناهی را بخوانیم ۔هم درک خود باوری و از زدن بیرون پوست خرافاتی و سادگی خود خواهیم بود۔۔۔جعفر پناهی ملت ایران را صدا میکرد از پوست خرافاتی و گوسفند وار بیرون
لر علی

ما را چه می شود که به این روز افتاده ایم؟
این هارت ها و پورت های لر علی
حتی به لحاظ جمله بندی
معیوبند
چه رسد به لحاظ محتوا و معنی.
مگر در مدارس جن ـ قوری اسلامی
فوت و فن جمله بندی یاد نمی دهند؟
پس چه یاد می دهند؟
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟

درویش
غافل است
از عقل کل اندیش.
درویش
به عوض تأمل روی مفاهیم
به سیر در عالم هپروت مشغول است.
مثلا
معنی وطن را نمی داند.
مثال:
اگر به فرض محال
خلق یهود دود شود و به هوا رود
اراضی فلسطین
نه به توده بی همه چیز
بلکه به مشتی ارباب فئودالی تعلق می گیرد که چه بسا ساکن طویله شیطان بزرگ اند



سعدی شیرازی
هگلمارکس قرون وسطی است



هوش مصنوعی مولتی فونکسیونال (چندین کارکردی) در ان واحد است.
برنامه ریزی اطلاعاتی ـ آنالیتیکی اش (تجزیه ـ تحلیلی اش) محشر است



امیدوار بودن منفعلانه به تغییر وضع
بدان می ماند که در ایستگاه قطار بایستی و منتظر آمدن کشتی باشی.
البرت اینشتین

هی آلبرت
انفعال بعضی ها
چه بسا
مثبت تر و مفیدتر از فعالیت شان است.
مثال:
عدم حمایت جنقوری اسلامی از کسی
بیشتر به نفع آن کس است.
به دلیل حمایت جنقوری اسلامی از اجامر لبنان و ترور دو سرباز اسرائیلی
جنوب لبنان
با خاک یکسان شد و بیش از یک میلیون نفر آواره شدند.


کسی که این نظر را دارد،
فقط از فقرا خبر ندارد.
هدایای گرانقیمت
مثلا ساعت دو سه هزار دلاری
اصلا به درد فقرا نمی خورد.
فقرا
اگر احیانا چیز گرانبهایی پیدا کنند
به ثروتمندان محله می دهند.


طفلی
نه استثناء
بلکه قاعده بوده است.
جنقوری اسلامی
تیمارستان ۸۵ میلیون تخوتخوابی است.

۹۹ درصد سکنه جنقوری اسلامی
روانی اند.
فقط ظاهرشان
فریبا ست.
به ظاهر
عاقل و بالغ اند.
ولی وقتی باهاشان حرفی بزنی
در طرفة العینی
متوجه روانی بودن شان می شوی.



آرزو بر جوانان عار نیست.
آخوندها از جنس کنه اند.
کنه را حتی نمی توان از تن بینوا کند.
چه رسد به اینکه کنه داوطلبانه ترک تن کند.

قدمت نکبت روحانیت
به اندازه قدمت طویله طبقاتی است.
هیچ کشوری در پهنه زمین یافت نمی شود که خالی از اخوند باشد



من این خانم را نمی فهمم
مشد اکرم

عیرانیان را باید از نو شناخت.
مشخصه مرکزی مهم این جماعت
تزویر و تقیه و تظاهر و تئاتر و ریا ست.

این جماعت
همه چیز هستند
بی انکه چیزی باشند.

خیلی از این خانم ها
در زمان شاه
قرتی بودند و چه بسا مینی ژوپ می پوشیدند
پس از ظهور خر دجال
مذهبی شده اند.

اگر
فردا
ورق برگردد
و
شازده روی کار آید،
روز از نو
خواهد بود
و
روزی از نو.

ما آزموده ایم در این باره بخت خویش
بیرون کشیده ایم
از این ورطه
رخت خویش


هادی خرسند
تجسم امت در بند است که درجا زده است.
این جوانان خر
هم
بسان هادی خرسند
نه
کمونیست بوده اند و نه حزب و تشکیلات داشته اند
و
نه
از نعمت شعور بخور و نمیری برخوردار بوده اند
۹۹ در صد این بدبخت ها
بچه فئودال و یا بچه تاجر و یا بچه اخوند هار و حواس پرت و دیوانه بوده اند
و
با انتحار عنقلابی خود
به شکست انقلاب ضد فئودالی سفید
و
پیروزی عنگلاب اسلامی
خدمت کرده اند.


روی کار آمدن و روی کار آوردن سیستم های فوندامنتالیستی شیعی و سنی
به
ورشکست عملی بی بازگشت اوتوپی اسلامی منجر شده است.
اوتوپی ئی که در طول ۱۰۰۰ سال از همه منابر در همه مساجد و مجالس
تبلیغ شده است.
عدو شده موجب روشنگری
احتمالا خدا ی خرد خواسته



دلایل قوی گشته و من، تقی
اولا
همه چیز
تجربه نیست.
مثلا
عرعر خران
و
لنگه کفش خر پروران
تجربه نیست.
اصلا
در طویله
تجربه چیست؟

همانطور که خران
شکست را تجربه میکنند
به همان سان هم خردگرایان
پیروزی را تجربه میکنند.





مدارس لاکچری در ایران و تبعیض طبقاتی رسمی در آموزش و پرورش
ز مجموع ۱۰۶هزار و ۴۹۱مدرسه دولتی در کل کشور، تعداد هفت هزار و هفده مدرسه اساساً فاقد آب آشامیدنی لوله‌کشی شهری یا روستایی هستند.
و تعداد پنج‌هزار و ۲۶۸مدرسه هم فاقد توالت هستند.
تعداد ۱۰هزار و ۳۶۱مدرسه فاقد دستشویی و روشویی می‌باشند.
و مدارس کشور تعداد ۲۰هزار مراقب سلامت کم دارند
البته این آماررسمی خودشون هست که خدا میدونه عدد واقعی چقد هست.
ایران شده بهش برین
همه چیزش مجانی است:
خانه مجانی
نفت مجانی
گاز مجانی
مدرسه مجانی
درس مجانی
ترس مجانی


گویند:
«سنگ، لعل شود در مقام صبر»
آری شود.
ولیک به خون جگر شود.



بلاچاو: « خداحافظ ای زیبا»
روزهای دیگری خواهد رسید
چیزهای بهتری خواهد آمد
صداهای دیگری ، شنیده خواهد شد
تو هم خواهی خندید
تو هم خواهی خندید ، میدانم…
چزاره پاوزه، رمان نویس ایتالیایی
برگرفته از زمزمه کارگران فصلی مزارع ایتالیا



این شپشوهای دو زاری در دویست سال گذشته با مواردی که در عکس است مخالف بوده اند .
یعنی مخالف علم و تمدن.
البته مروجین فساد و فحشا بوده اند و هستند ،
ترویج خرافات و سواری از مردم را همیشه حلال میدانند .
اگر کسانی هستند که هنوز ،آخوند را قبول دارند ،یا ترسو هستند ،و یا شریک فساد های مالی و اخلاقی آخوند و یا احمق


آره.
از طنز تاریخ اما نباید غافل بود.
تاریخ طناز
سدیدترین سدها
را
به دست سرسخت ترین و سنتی ترین سد سازان
از سر راه خود برمی دارد و به راه خود ادامه می دهد.
همان آخوندها که مبلغ خرسواری بودند،
اکنون خودروهای ضد گلوله چندین صد هزار دلاری سوار می شوند


آخوندها كه ميخوان فرار كنند، خودشان را اينطور تغيير شكل ميدن
دکتر

آخوندها اهل قرار اند و نه اهل فرار.
دلیلش این است که از جنس کنه اند.
کنه را حتی نمی توان از تن بینوا کند.
چه رسد به اینکه داوطلبانه ترک تن کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر