شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت سیزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش سوم
۱
یکی
روبهی دید، بی دست و پای
فروماند در لطف و صنع خدای
که چون زندگانی به سر می برد؟
بدین دست و پای، از کجا می خورد؟
معنی تحت اللفظی:
شخصی روباه بی دست و پایی را دید و از خود پرسید:
این حیوان بی دست و پا چگونه زنده می ماند.
به عبارت بهتر،
خدا روزی آن را چگونه در اختیارش قرار می دهد؟
ادامه
تنها دلیلی که می توان برای شناخت افزار دیالک تیکی سعدی یافت،
عینیت خود دیالک تیک و انعکاس خودپوی آن در ضمیر شفاف شاعر شیراز است.
احتمالا
خود سعدی
به شناخت افزار خود وقوف تئوریک نداشته است
و
از این رو ست
که
ما آن را دیالک تیک خودپو می نامیم.
ولی این حقیقت امر تغییری در ماهیت قضیه نمی دهد.
سعدی
را
می توان و باید بنیانگذار شناخت افزار دیالک تیکی،
به معنی واقعی کلمه
نامید.
مفاهیم «لطف» و «صنع»، که سعدی در این بیت شعر به کار می برد، حاکی از این واقعیت امر است،
که او طبیعت را نه به وسیله طبیعت، بلکه به وسیله ماورای طبیعت (خدا) توضیح می دهد.
این به قول فریدریش انگلس،
یکی از ویژگی های اصلی طرز تفکر فئودالی در قرون وسطی بوده است،
که در جامعه ایران و اکثر نقاط جهان همچنان باقی مانده است.
انسان ها برای توضیح پدیده های طبیعی و جامعتی،
به جای بررسی علل طبیعی و جامعتی درونی و برونی پیدایش آنها،
به جای توجه به دیالک تیک سیستم و محیط،
با سهل انگاری،
دست به دامن نیروهای ماورای طبیعی می شوند.
سعدی
به سبب سطح نازل علم پزشکی و ژنتیک در آن زمان،
با مفهوم «صنع»
بی دست و پائی روباه
را
به گردن خدا می اندازد و او را مسئول علیلی روباه قلمداد می کند.
سعدی
با مفهوم «لطف»،
از سوی دیگر،
به ارسال روزی روباه می اندیشد و از گرسنگی نمردنش را نیز نه در طبیعت، بلکه در عامل ماورای طبیعی (خدا) می جوید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر