۱۴۰۲ تیر ۶, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) مسئله اساسی فلسفه (۳)

Grundfragen der Philosophie Ernst Bloch Taschenbuch Deutsch 2010 Suhrkamp

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

ب

 

۱

·     شعور، محصول ماده  است.

 

۲

·     برای اینکه شعور به مثابه مشخصه خاص ماده، بر مبنای فونکسیون های ماده ی به درجه عالی سازمان یافته سیستم عصبی مرکزی انسان، به ویژه مغز پدید می آید و ضمنا نتیجه کار و توسعه جامعتی انسان ها ست.

 

(ایراد این توضیح

که

لنین سهم مهمی در آن دارد،

این است که ماده نه به مثابه عالی ترین مفهوم فلسفی، نه به معنی وجود و وجود جامعتی، بلکه به مثابه ماده فیزیکی (ماده فیزیکی به درجه عالی سازمان یافته به مثابه مغز)

مطرح می شود

و

شعور نه به معنی عالی ترین مفهوم فلسفی، نه به معنی روح، بلکه به معنی «آگاهی» که نتیجه فعالیت مغز است.

 

آنچه که در این توضیح معیوب،

 فراموش می شود،

 تئوری انعکاس است که خود لنین، آن را به مثابه خاصیت ماده (ماده به معنی عالی ترین مفهوم فلسفی که در برگیرنده همه فرم های ماده و وجود است) نامیده است.

همان لنینی

که

در جای دیگر،

مناسبات تولیدی را مناسبات مادی قلمداد می کند.

یعنی نه به عنوان یک مفهوم فلسفی (ماتریالیستی ـ تاریخی)، بلکه به عنوان مناسبات واقعی ـ عینی ـ عملی میان طبقات اجتماعی قلمداد می کند.

 

این یکی از رد پاهای ایدئالیسم عینی (هگلی) است که

در برخی از آثار لنین به چشم می خورد و ما بخشا مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم.

مترجم)

 

پ

 

۱

·     انسان ها قادر به شناخت جهانند.

 

۲

·     برای اینکه مشخصه کیفیتا نوین شعور (روح، ضمیر)   در لیاقت آن به انعکاس جهان مادی در فرم های فکری (ایده ای) است.

 

۳

·     شعور (روح) از این رو، حاوی محتوای مستقلی، محتوای مستقل از ماده نیست.

·    بلکه هم بنا بر محتواهای مشخص خود (احساسات، عواطف، ادراکات، افکار) وهم بنا بر فرم های عام خود، که در آنها (در ان فرم ها و قالب ها) این محتواهای معرفتی (روحی، شعورین) عرض اندام می کنند (فرم های شناخت حسی، فرم ها و قوانین تفکر)، در تحلیل نهایی، انعکاس واقعیت عینی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر