تحلیلی
از
این بند شعر باید تجزیه و سپس تحلیل شود تا شاید اندکی از اندیشه و دانش نهفته در آن کشف شود:
۲
آن جاودان سفینه که سرگردان
با بار مهره های امانت
بگشاده بادبان
بر روی آب های جهان است.
منظور سیاوش از سفینه جاودان چیست؟
چرا سفینه به صفت جاودان مزین می شود؟
چرا مهره های سرخ، امانت تلقی می شوند؟
چرا سفینه نه بر آب های میهنی و ملی، بلکه بر آب های جهانی و بین المللی روان است؟
۳
آن جاودان سفینه که سرگردان
با بار مهره های امانت
بگشاده بادبان
بر روی آب های جهان است.
شاید منظور سیاوش از مفهوم «سفینه جاودان»، سمبلی بر مفهوم «رهایش بشری» باشد که در فرم های گوناگون بسط و تعمیم می یابد:
مبارزه ای که با نبرد بنی بشر بر ضد قوای طبیعی آغاز شده،
بعد فرم مبارزه طبقاتی به خود گرفته
که به زعم کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم
لکوموتیو تاریخ است.
فقط در این صورت می توان بدان صفت جاودان داد.
این سفینه رهایش بشری است که در آب های جهان روان است:
حد و سرحد ملی نمی شناسد.
دیالک تیکی از ملی و بین المللی، میهنی و جهانی، محلی و تمامارضی، خاص و عام است.
۴
با بار مهره های امانت
مهره های سرخ،
بار اصلی سفینه رهایش بشری است:
جهان بینی
به مثابه تقطیر تجربه و دانش تجربی بشریت در طول تاریخ
حمل می شود.
مهره های سرخ به مثابه تجسم مادی جهان بینی،
امانتی است تا از آن خود شود، توسعه داده شود و به نسل های آتی سپرده شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر