میم حجری
چریک های فدایی خلق
جریانی آنارشیستی ـ نیهلیستی ـ فئودالیستی چپنما
بوده است.
که پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی سفید
وارد صحنه شده اند.
مرادان این جوانان
جلال آل احمد (فاشیست و فوندامنتالیست اسلامی) و احمد شاملو (نیچه ئیست و اگزیستانسیالیست و قبلا هیتلریست) بوده اند.
پویان
آخوندی دیوانه بوده است که انشایی تحت عنوان رد تئوری بقا نوشته است که در تحقیر حیات (که کسب و کار شوپنهاور و نیچه و فاشیست ها ست) و تجلیل مرگ (شهادت) نوشته است.
مسعود احمدزاده
خرافه ای تحت عنوان جنگ (ترور) مسلحانه ـ هم استراتژی و هم تاکتیک
نوشته است که به زهر عرفان سرشته است.
عرفان اقطاب دیالک تیکی را در همدیگر ذوب می کند تا به وحدت کذایی وجود برسد.
بدین طریق
خدا و خر و خلق و خورجین و خرما یکی و یکسان می شوند.
مسعود احمد زاده
هم
استراتژی را در قطب دیالک تیکی اش یعنی تاکتیک
ذوب می کند
و
ترور مسلحانه را هم تاکتیک و هم استراتژی جا می زند.
از آماج انقلابی
مثلا از رهایش اجتماعی خبری نیست.
مقصد و مقصود حضرات
پاسبان کشی است.
دیری است که باندهای فوندامنتالیستی اسلامی سنی و شیعی
همین خط مشی را رادیکال تر از فدائیان و مجاهدین و دیمدام و لیملام
عملی می کنند.
بمب بر کمر می بندند و مثل آنارشیست ها به میان مردم می روند و منفجر می کنند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر