پیوست و گسست (تداوم و تقاطع و یا شکست)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
پیوست و گسست (تداوم و شکست) در فلسفه هگل
۱
· تنها هگل است که با تجزیه و تحلیل آنتی نوم های کانت اعلام می کند که «هیچ کدام از این تعین ها به تنهائی حقیقت ندارد، آنچه حقیقت دارد وحدت آنها ست.»
۲
· خصلت ایدئالیستی دیالک تیک هگل اما مانع آن می شود که او پیوست و گسست (تداوم و شکست) را گشتاورهای همتراز واقعیت بداند:
۳
· در حالی که او پیوست (تداوم) را به مثابه تعین ماهوی مکان و زمان می داند، گسست (شکست) را تنها به مثابه نفی انتزاعی پیوست (تداوم) قلمداد می کند.
۴
· محدودیت درک هگل در باره رابطه پیوست و گسست (تداوم و شکست) حاکی از این نیز است که به نظر او تحولات کیفی (که بیانگر گسست اند. مترجم) ناشی از تغییرات پیوسته (مداوم) کمی نیستند:
الف
· به نظر هگل، «پیوست (تداوم) عبارت است از خودمانندی
· خودمانندی خیلی ها که به مستثنی کننده بدل نمی شود.»
ب
· «پیوست (تداوم) عبارت است از «جریان ...
· جریانی که به کیفیت بدل نمی شود.»
· (هگل، «منطق»، ص ۱۸۰، ۱۸۲، ۱۹۱)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر