میم حجری
۱
مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند
ما دل به عشوهٔ که دهیم اختیار چیست؟
معنی تحت اللفظی:
فرقی بین مستور و مست وجود ندارد.
اگر ما مختار باشیم، طرفدار کدامیک از این دو باشیم؟
خواجه در این بیت غزل،
دیالک تیک خیر و شر
را
به شکل وحدت مستور و مست، تحریف و تخریب می کند.
بعد سؤال ابلهانه ای را مطرح می سازد.
چون اگر مستور و مست یکسان باشند،
فرقی بین تبعیت از مست و یا مستور نخواهد بود.
این کردوکار خواجه
از قضا
کردوکار عرفان است.
در پانته ئیسم (همه خدایی) که عرفان مبتنی بر آن است،
فرقی بین خلق و خدا و خر و خورجین و خرما وجود ندارد.
همان عرفانی که آماج انتقاد مستمر خواجه است.
کسی که عرفا را به تزویر و تظاهر و ریا متهم می کند،
خودش برای اثبات خرافات فئودالی خود، ترک رندی می کند و عارفی خر و خردستیز می شود
و
به انکار تضاد مستور و مست می پردازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر