میم حجری
اعتقاد تفکری است که متوقف شده، منجمد شده
و
آدم معتقد
آدم محدودی است که از اندیشیدن می هراسد.
او در چهار چوب اعتقاداتِ پیشینان خود
به زندگی ملال آور و تکراری خویش ادامه می دهد
و
با آن احساسِ امنیت می کند.
وقتی ملتی دنباله روی پیشینان خویش گردید
نباید انتظار داشته باشد
زندگیش بهتر از اجدادِ خود باشد!
میلان کوندرا
۱
اعتقاد
تفکری است که متوقف شده، منجمد شده
و
آدم معتقد
آدم محدودی است که از اندیشیدن می هراسد.
ایمان به نظر میلان
تفکری است که متوقف و منجمد شده است.
این بدان معنی است
که
به زعم میلان،
از توقف و انجماد تفکر
ایمان زاده می شود.
مؤمن ترین مؤمنان بنا بر منطق تق و لق میلان،
حضرت خر است.
روی دیگر این مدال فکری میلان، این است که از حرکت و پویایی تفکر،
بی ایمانی زاده می شود.
این علاوه بر این، بدان معنی است که بی ایمانی، بهتر از ایمانمندی است.
یعنی
هر لاابالی و رند و لات و لومپن و لاشخور
بهتر از هر مؤمنی به اندیشه ای علمی و یا خرافه ای است.
ایراد خلایق در آخرالزمان،
نشخوار طوطی وش، زباله های هر زباله ای است.
هرگز بشر چنین بی مغز و بی شعور، بی فهم و بی فراست و جاهل نبوده است.
ایمان چیست؟
ایمان نتیجه نهایی رسیدن به صحت اندیشه ای است.
قابل بحث
نه
ایمان، بلکه اندیشه است.
ایمان
علل مادی، فکری، طبقاتی، روحی و روانی مختلف دارد.
امام صادق هم کم و یا بیش می دانست.
ایمان به خدا
می تواند نتیجه بی پناهی و بیکسی و بیچارگی باشد.
یعنی
علل پسیکولوژیکی داشته باشد.
یعنی
خالی بودن جای یار و مددکار،
می تواند به اختراع یار و مددکار واهی و دلبخواهی مثلا خدا، حضرت علی، حضرت ابوالفضل و یا حضرات خضر و الیاس منجر شود.
ایمان
اما
ضمنا
می تواند نتیجه تفکر و کند و کاو علمی و تجربی و عقلی و عمیق باشد.
ایمان
علاوه بر این،
می تواند علل طبقاتی و ایده ئولوژیکی داشته باشد.
جان رید
در اثر ارجمندش تحت عنوان «ده روزی که دنیا را تکان داد»
از ایمان عمیق پرولتاریای روس به شخص لنین و حزب لنینی بلشویک
گزارش داده است.
کارگران در بحث های خیابانی برای استدلالات تئوریکی و اتیکی و استه یکی عنقلابیون روس
تره حتی خرد نکرده اند.
یعنی از دید میلان گوندورا
آدم های محدودی بوده اند که از اندیشیدن هراس داشته اند.
ایمان خرده بورژوازی و بورژوازی سنتی ـ بازاری به دار و دسته خمینی
و دیدن عکسش در آیینه ماه و مویش در لابلای قرآن
نیز دلیل طبقاتی و ایده ئولوژبکی داشته است.
آدم، آدم است و تحت شرایط معینی، می تواند به هر زباله ای ایمان بیاورد و در راه زباله از جان بگذرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر