هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۱
· عدالت یک اصل اتیکی (اخلاقی) و حقوقی است که قبل از همه، بیانگر مطالبه توده های خلق در زمینه تشکیل شرایط اجتماعی و امکانات بنیادی برابر برای توسعه آزاد و همه جانبه شخصیت کلیه انسان های زحمتکش و برای فعالیت خلاق آنها در همبود انسان های برابرحقوق و برابرتکلیف است.
(در این جمله،
دیالک تیک حق و تکلیف
به شکل دیالک تیک برابرحقوقی و برابرتکلیفی (برخورداری از حقوق اجتماعی برابر و برابری در انجام تکلیف اجتماعی)
بسط و تعمیم داده می شود.
مترجم)
۲
· عدالت ، یعنی وجود حق و تکلیف بنیادی برابر برای همه اعضای جامعه و احترام به عزت شخصی تک تک اعضای جامعه و حفظ آن توسط جامعه و کلیه اعضای جامعه.
۳
· عدالت بدین معنی، برای نخستین بار در سوسیالیسم و در دامنه کاملش در کمونیسم بر پایه مالکیت جامعتی بر وسایل تولید امکان پذیر می گردد.
۴
· عدالت به مثابه ملاک و معیار رفتار اجتماعی، مفهوم بی زمان، معتبرالعام و لایتغیری نیست.
۵
· جامعه بورژوایی فقط می تواند عالی ترین اصل عدالت را به مثابه عدالت حقوقی فرمال (صوری) در مقابل قانون بورژوایی اعلام دارد.
· قانونی بورژوایی ئی که فونکسیون اصلی اش ابدیت بخشیدن به مالکیت کاپیتالیستی است.
· مالکیت کاپیتالیستی ئی که پایه و اساس (شالوده) آن، بی عدالتی اجتماعی است.
۶
· در نتیجه، در دولت بورژوایی قبل از همه در رابطه با عدالت معتبرالعام، واقعیات امور حقیقی بی عدالتی طبقاتی پرده پوشی می شوند.
۷
· ماتریالیسم تاریخی به کشف ماهیت طبقاتی عدالت نایل آمده است.
۸
· ماتریالیسم تاریخی اثبات کرده است که مطالبات عدالت طلبانه طبقه کارگر، قبل از همه در راستای از بین بردن استثمار، نابرابری اجتماعی، خودسری بوروکراتیکی و جنگ افروزی امپریالیستی است.
· یعنی در از بین بردن کاپیتالیسم و استقرار سوسیالیسم و کمونیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر