۱۴۰۱ اسفند ۲۰, شنبه

درنگی در اندیشه های قاجار (۱)

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen, Personen, die stehen und außen

میم حجری

 

رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رییس افتد
چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد
به عمال و حکام تمکین نکنند
و
در فکرهای دور و دراز افتند.

این گروه فرومایه
را
باید به خود مشغول کردن که از کار و گرفتاری فارغ نگردد
باید هر ده خانه را یک دیگ نباشد
تا به جهت طبخ آشی
یک روز به عطلت و انتظار به سر برند،
والا رعیتی نکنند و نقصان در ملک روی کند.»

(روضه الصفای ناصری پاره ی یکم برگه ۷۴۲۱)

 

ما برای تأمل بر روی این اندیشه ملوکانه

آن را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:


۱
رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رییس افتد

اولا

ضد رعیت، نه رئیس (؟)، بلکه ارباب است.

ثانیا

 رعیت 

به طور قانونی ـ فئودالی و به طور اقتصادی (مالکیت بر اراضی و وسایل تولید)

وابسته به ارباب است.

رعیت 

چگونه می تواند فکر عزل ارباب را به مخیله خود راه دهد؟


۲
چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد
به عمال و حکام تمکین نکنند

توده

هم

در

طویله فئودالی

به طور قانونی ـ فئودالی و اقتصادی ـ سیاسی و ایده ئولوژیکی

تابع طبقه حاکمه است که عمال و حکام یا جزو و عضو آنند و یا مأمور و نماینده آنند.

تمکین به طبقه حاکمه و عمالش

ربطی به رفاه اعضای جامعه ندارد.

هزاران قید و بند مرئی و نامرئی

توده

را

به

طبقه حاکمه

بسته 

است

و

 وابسته کرده است.

توده رعیت 

در

طویله فئودالی

فاقد سوبژکتیویته است.

یعنی 

کاره ای نیست.

منجی جامعه فئودالی و توده رعیت

بورژوازی است.

خرافه انتظار ظهور منجی

در

بطن طویله فئودالی و برده داری

نطفه بسته است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر