۱۴۰۱ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

درنگی در مکاتب ادبی (۶)

 
 
مکاتب ادبی 
علی دهقانی
 
  اگزیستانسیالیسم   
(هستی گرایی)
 
علت روی آوردن اگزیستانسیالیسم به ادبیات
 را 
نیز باید در تمایل این فیلسوفان در دوری از امور انتزاعی و گرایش به امور ملموس و محسوس جست‌وجو کرد. 

  
این تنها جمله ای است که علی دهقانی در رابطه با مکتب ادبی کذایی موسوم به
اگزیستانسیالیسم بر زبان می راند.

از علی دهقانی چه پنهان که مکتب ادبی ئی به نام اگزیستانسیالیسم وجود ندارد.

آنچه که وجود دارد،

  اگزیستانسیالیست هایی اند که اهل قلم اند.
مثلا سارتر، سیمون دو بوار، البر کامو، شاملو و غیره.
 
۱
اگزیستانسیالیسم نوعی سیستم فکری است که بر پایه ی آزادی انسان بنا شده است. 
 
اکنون فلسفه اگزیستانسیالیسم به صورت سیستم فکری در می آید.
سیستم فکری ئی که مبتنی بر آزادی انسان ها ست.

آزادی
یک مفهوم فلسفی است.
سیستم فکری که بر مفهومی بنا نمی شود.

آزادی یکی از مفاهیم سانترال (اصلی، مرکزی)
در فلسفه اگزیستانسیالیسم است.


آزادی در فلسفه اگزیستانسیالیسم، مثل بقیه مفاهیم تحریف شده است.

خواهیم دید.

۲

باور اصلی اگزیستانسیالیسم 

همان گونه که گفته شد 

“تقدم وجود بر ماهیت” است.

 
خوب این خرافه  فلسفه اگزیستانسیالیسم به چه معنی است؟
 
 
۳

یعنی طبیعت واقعی هر کس پیش از آن که او به وجود بیاید 

وجود نداشته است.

 
علی دهقانی
ماهیت انسانی را با طبیعت انسانی جایگزین می سازد
و
به نظرش، تقدم وجود بر ماهیت، به معنی تشکیل طبیعت (ماهیت) انسانی پس از به وجود آمدن او ست.
 
عجب کشفی علی کرده است.
 
مگر قرار بود که ماهیت (طبیعت) کسی، قبل از به وجود آمدنش، وجود داشته باشد؟
 
۴

یعنی طبیعت واقعی هر کس پیش از آن که او به وجود بیاید 

وجود نداشته است

 و 

این وجود او است که در جریان کارهایی که انجام می دهد 

ماهیت او را نشان می دهد.

علی دهقانی سواد فلسفی ندارد.
و گرنه، می بایستی بداند که وجود عمله نیست.
تا در «جریان اعمالی که انجام می دهد، ماهیت حسن و حسین را نشان دهد.»
 
ضمنا
فلسفه اگزیستانسیالیسم
نه از نشان دادن ماهیت توسط وجود،
نه از انجام اعمالی توسط وجود،
بلکه از دست یافتن به ماهیت کذایی در اثر رفتار و عملکرد، خرافه بافی کرده است.
 
۵
اگزیستانسیالیسم نقطه ی مقابل جبر گرایی است. 
 
 
وقتی کسی جهان بینی فلسفه ای را پیشاپیش کشف نکند، به همین روز می افتد:

فلسفه اگزیستانسیالیسم را در مقابل دترمیینسم (باور به جبر) قرار می دهد.

خوب منظور از جبرگرایی چیست؟
 
۶

در جبر گرایی 

انسان به عنوان فردی که دارای سرنوشت محتوم و تعیین شده ای است 

شناخته می شود.

 
این تعریف فاتالیسم (تقدبر و سرنوشت گرایی) است.
جبر و یا ضرورت
یک مفهوم فلسفی است:
 
جبر در دیالک تیک های زیر  وجود دارد:
در
دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی)
در
دیالک تیک ضرورت و تصادف.
 
دترمینیسم
(تعین مندی گرایی، جبرگرایی کذایی)
انواع مختلف دارد. 

 

مراجعه کنید

به

دترمینیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7907

 
ادارمه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر