میم حجری
دیری به شوق دیدن فردا
گریستم
فردا که شد
به
حسرت دیروز
زیستم
شفیعی کدکنی
هرمان هسه
هم همین احساس کدکنی را دارد:
بعضی ها
ایدئال های خود را
چه بسا در ماضی می جویند.
شاعری طنزپردازی از دیار اتش ها
به
نام هوپ هوپ
همین احساس اعضای طبقات اجتماعی انگل و ارتجاعی
را
از
زبان خود حضرات
تبیین داشته است:
اوندا کی اولاد وطن خامیدی
آخ نجه کف چکمه لی ایامیدی
ایندی جماعت اله بیل جیندیلر
جین ندی، شیطان کیمی بی دیندیلر
ترجمه تحت اللفظی:
ایام ماضی
که در آن، خلایق خر بودند،
چه ایام خوشایند لذت بخشی بود.
اکنون
اما
خلایق جن واره اند.
جن واره که سهل است،
ابلیس واره اند.
پرولتاریا
اما
متنفر و منزجر از ماضی است.
چون
ماضی پرولتاریا
ذلت زندگی در غل و زنجیر بردگی
و
نکبت ارباب ـ رعیتی
است.
به همین دلیل،
پرولتاریا
ایدئال های خود
را
در
آینده می جوید.
آینده ای که خود باید به دست خود بسازد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر