شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
۱
شقاوت برهنه نشاندش، چو سیر
نه بارش رها کرد و نه بارگیر
فشاندش قضا بر سر از فاقه خاک
مشعبد صفت، کیسه و دست، پاک
سعدی
در این دو بیت شعر،
برای توضیح سقوط خداوند مال،
مفهوم ایراسیونالیستی دیگری را از خورجین خویش بیرون می آورد.
مفهومی آشنا به نام «قضا» را.
قضا
خاک فاقه برسر خداوند مال می ریزد و تهیدست و تهی کیسه اش می کند.
ما باید مفهوم ایراسیونالیستی «قضا» را مورد بررسی همه جانبه تری قرار دهیم.
هر قضائی سببی دارد و من در غم دوست
اجلم می کشد و درد فراقش سبب است.
(سعدی، غزلیات)
معنی تحت اللفظی:
هر حادثه ای،
سببی دارد.
مثلا
اجل من رسیده و دارم می میرم.
سبب این مرگ من اما دوری از یار است.
سعدی در این بیت غزل،
دیالک تیک ضرورت و تصادف
را
به شکل دیالک تیک قضا و سبب
از
سویی
و
دیالک تیک اجل و فراق
از
سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد.
تصادف
فرم جامه عمل پوشی ضرورت و یا جبر است.
مرگ
امری جبری است.
این جبر عینی اما در فرم های مختلف واقعیت می یابد:
یکی سکته می کند و می میرد
دیگر زیر ماشین می رود و می میرد
و
آن دیگری سرما می خورد و می میرد
و
سعدی
از درد دوری می میرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر