۱۴۰۱ اسفند ۴, پنجشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۹۵)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

  

آری تو را به گردش چشمی

با شهر و با دیار و چه بسیار مردمان

با مهر و کینه های بسا ناشناخته

پیوند می زند.

 

معنی تحت اللفظی:

مهره سرخ مهره پیوند حامل آن با شهر و دیار و مردمان  بیشمار است:

مردمانی که با حامل آن با رشته های مهر و یا کین پیوند دارند.

 

این بند شعر سیاوش به چه معنی است؟

 

۱

این بدان معنی است که بستن مهره سرخ به بازو،

یعنی از آن خود کردن جهان بینی پرولتاریا،

یعنی به دوش کشیدن پرچم رهایش اجتماعی

تحولی کیفی در پهلوان مربوطه پدید می آورد:

 

الف

از آن خود کردن جهان بینی پرولتاریا

همان

و

پایان هیچ وارگی، زباله وارگی،

همان!

 

ب

به دوش کشیدن پرچم رهایش اجتماعی،

همان

 و

سوبژکت وارگی (کسب فاعلیت تاریخی)،

 همان!

 

۲

این به معنی پایان قطعی بی تفاوتی فردی و اجتماعی است:

 

الف

این بدان معنی است که در نظر حامل مهره سرخ، بشریت نه به مثابه توده همگون و یکسان، بلکه به مثابه پدیده ای دوگانه جلوه گر می شود.

 

ب

به مثابه دیالک تیکی از محکوم و حاکم، ستمکش و ستمگر، مولد و انگل، دوست و دشمن!

 

پ

به مثابه دیالک تیکی از خیر و شر، زیبا و زشت، حق و باطل، ترقی و ارتجاع.

 

ت

آری تو را به گردش چشمی

با شهر و با دیار و چه بسیار مردمان

با مهر و کینه های بسا ناشناخته

پیوند می زند.

 

این ضمنا بدان معنی است

که

بشریت نیز حامل مهره سرخ را دیگر به مثابه عنصری خنثی، بی بو و بی خاصیت تلقی نمی کند.

 

حامل مهره سرخ در دید مردم

 ـ چه در داخل کشور و چه در مقیاس جهانی ـ

مورد مهر و قهر، عشق و نفرت قرار می گیرد:

توده های مولد و زحمتکش به حامل پرچم سرخ رهایش اجتماعی

هم

در داخل کشور

و

هم

در سراسر جهان

عشق می ورزند

 و

اقلیت انگل و پتیاره

تف به روی او می اندازند و نسبت به او کین می ورزند.

 

ث

منظور سیاوش از پیوند همین است:

حامل مهره سرخ

 از

سوئی

ضمیر خروشان توده ها را تسخیر می کند و به زیور شعر و ترانه و تندیس و تابلوی نقاشی و قصه و خاطره مزین می شود

و

 از

سوی دیگر

به توپخانه تحقیر و توهین و تخریب طبقه حاکمه و عمال آن بسته می شود و لجن مالی می گردد.

 

در فیلم بوگاچف،

دهقان ژنده پوش

بوگاچف اسیر در قفس و دست و پا در غل و زنجیر

 را

 به کودک برهنه در بغل خویش نشان می دهد و در گوشش بسان رازی سر به مهر زمزمه می کند:

«نگاه کن و چهره اش را به خاطر بسپار!

این بوگاچف سردار ما ست!»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر