۱۴۰۱ بهمن ۲۹, شنبه

درنگی در اندیشه ای (۶۵۷)

Ist möglicherweise ein Bild von Text „TRUTH“ 

میم حجری

 

کشف حقیقت 

علاوه بر خود حقیقت 

کاملا وابسته به فاعل شناسا است 

و

 در نتیج

ه درک ما از آن

 نسبی خواهد بود.

 علاوه بر این خود حقیقت نیز در فرآیند شناخت توسط انسان متحول می شود
شبگیر

 

همانطور که گفته شد،

حقیقت با ماهیت خویشاوند است

و

ماهیت 

در

دیالک تیک پدیده (نمود) و ماهیت 

وجود دارد.

بنا بر این،

برای کشف حقیقت، باید به کشف ماهیت همت گماشت.

برای کشف ماهیت هر چیز،

باید از خطه پدیده و نمود شروع به حرکت کرد.

چرا و به چه دلیل؟

قبل از همه 

به این دلیل که در پدیده و نمود هر چیز

نشانه های مطمئن ماهیت نمودار می شوند.

مثلا

سیبی که ماهیت گندیده ای دارد، شکل و شمایل و رنگ و بویش از ماهیتش خبر می دهند.


همانطور که گفته شد،

ماهیت

در اعماق است.

بنابرین، باید از خطه نمود، پله به پله پایین رفت و در اعماق به ماهیت رسید.

هگل

از 

پلکان های مفهومی

سخن گفته است.


مارکس

برای کشف حقیقت کاپیتالیسم در اثرش تحت عنوان «کاپیتال» همین کار را می کند.

از خطه کالا به عنوان سلول اساسی کاپیتالیسم به راه می افتد و در روند کشف ماهیت و حقیقت کاپیتالیسم

دست به مفهوم سازی می زند تا به عنوان شناخت افزار به خدمت گیرد.

مارکس

دیالک تیک فرم و محتوا

را

برای کشف حقیقت کاپیتالیسم نارسا استنباط می کند.

مارکس

دست به دو نوآوری مفهومی زیر می زند:


۱

مارکس

دیالک تیک مدرنی

از

ترکیب دو دیالک تیک زیر می سازد:

دیالک تیک فرم و محتوا + دیالک تیک نمود و ماهیت = دیالک تیک فرم نمودین + محتوای ماهوی

 

این دیالک تیک نوآورانه مارکس رساتر از هر دو دیالک تیک قبلی است و برای نفوذ در اعماق هر چیز و پدیده و روند و سیستم  

مناسبتر و مؤثرتر است.

 

۲

مارکس

فرم

را

 هم

با 

مفهوم ساختار استغناء می بخشد

و

دیالک تیک های جدید زیر را کشف و تدوین می کند تا حقیقت کاپیتالیسم را بهتر و ژرفتر کشف کند:

دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم

را

دیالک تیک سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون

را

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر