برگردان
پ
۱
· باید در نظر داشت، که توسعه نیروهای مولده ـ در تحلیل نهائی ـ به معنی توسعه نیروها، لیاقت ها و توانائی های انسانی است.
· به قول مارکس، به معنی «توسعه غنای طبیعت انسانی» است.
۲
· این جنبه باید در معیار فوق الذکر پیشرفت، به مثابه فاکتور اصلی در نظر گرفته شود.
· پیشرفت اما در فرماسیون های اجتماعی آنتاگونیستی، فرم تضادمندی به خود می گیرد.
۳
· واقعیت این است، که پیشرفت جامعه همواره با پسرفت از لحاظ وضعیت زندگی توده های مردم، همراه است.
(پیشرفت
در دیالک تیک پیشرفت و پسرفت وجود دارد.
مثال:
گذار از جامعه اشتراکی آغازین به جامعه برده داری،
اگرچه به توسعه نیروهای مولده و در نتیجه به پیشرفت جامعه منجر می شود،
ولی ضمنا به بدتر شدن زندگی اکثریت جامعه (طبقه اجتماعی برده) می انجامد.
مترجم)
۴
· مارکس خاطرنشان می شود، که «توسعه توانائی های نوع بشر، اگرچه در آغاز به بهای رنج اکثریت افراد بشری و حتی به بهای رنج طبقات بشری تمام می شود، ولی سرانجام، خود این توسعه، این آنتاگونیسم را در هم می شکند و با توسعه و تکامل تک تک افراد انطباق می یابد.
۵
· مارکس اضافه می کند، که توسعه بالنده فردیت، تنها ازطریق یک روند تاریخی امکان پذیر می گردد.
· روندی که در آن افراد قربانی می دهند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۶، ص ۲، ۱۱)
۶
· در شرایط سوسیالیستی این انطباق تحقق می یابد.
۷
· دیالک تیک توسعه نیروهای مولده چنان است، که درست به وسیله انقلاب علمی ـ فنی، درهم شکستن آنتاگونیسم یاد شده، به ضرورت بنیادی توسعه نیروهای مولده و پیشرفت بعدی بشری بدل می شود.
۸
· سوسیالیسم، به ویژه در رابطه با این جنبه معیار پیشرفت، برتری خود را نسبت به سرمایه داری آشکارا نشان داده است.
ت
۱
· توسعه نیروهای مولده را، به مثابه معیار پیشرفت، باید در پیوند تنگاتنگی با توسعه و تعویض مناسبات تولیدی دید.
(نیروهای مولده
را
همیشه باید در دیالک نیورهای مولده و مناسبات تولیدی دید.
این دیالک تیک مهم ترین دیالک تیک هر جامعه بشری است.
مترجم)
۲
· مناسبات تولیدی تعیین کننده سرعت، وسعت و آماجگزاری توسعه نیروهای مولده و همچنین تعیین کننده شرایط زندگی اجتماعی توده های زحمتکش است.
۳
· به طور کلی می توان گفت که مناسبات تولیدی ئی پیشرفت را الزامی و نمایندگی می کنند، که باعث توسعه نیروهای مولده می شوند.
۴
· مناسبات تولیدی ئی که مانع پیشرفت اجتماعی می شوند، برای مدتی آن را منحرف می سازند و تحت شرایطی حتی به عقب می رانند، مناسبات تولیدی ئی اند، که توسعه نیروهای مولده را سد می کنند و یا منحرف می سازند.
۵
· در توسعه مناسبات تولیدی نیز می توان توسعه بالنده جامعه را از طریق تعویض پیوست و گسست (استمرار و شکست) مشاهده کرد.
۶
· هرنوع جدیدی از مناسبات تولیدی، به معنی مرحله کیفی عالی تر، در مطلوب سازی (اوپتیمال سازی) توسعه حتی المقدور نیروهای مولده است، که برای مدتی نقش مؤثری ایفا می کند و روزی می رسد، که باید جای خود را به مناسبات تولیدی منطبق با درجه توسعه جدید نیروهای مولده بدهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر