۱۴۰۱ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۲۱)

  

میم حجری

از كتاب «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
ادامه
 
ت 
ملاك شناخت: 
حقيقت


براي سنجش شناخت از ديرگاه ميزان يا ملاكي به كار برده اند. 
 اين ملاك 
كه 
حقيقت (truth) 
نام گرفته است، 
تطابــق شناخــت است با هستـي يا واقعيت (reality).
 
 شناختي كه موافق نظام هستي باشد،
 در خور صفت «حقيقي» است، 
و
 معرفتي كه از واقعيت به دور باشد،
 شناخت «سقيم» يا دور از حقيقت است. 
 
بنابراين 
حقيقت يكي از صفات يا كيفيات شناخت
 است.
 
حقیقت
 نه
ملاک و معیار شناخت،
بلکه هدف و آماج شناخت است.

البته
حقیقت و نه تحریف حقیقت توسط آریانپور بی خبر از تئوری شناخت مارکسیستی.
  
۱
براي سنجش شناخت از ديرگاه ميزان يا ملاكي به كار برده اند. 
 اين ملاك 
كه 
حقيقت (truth) 
نام گرفته است، 
تطابــق شناخــت است با هستـي يا واقعيت (reality).

حقیقت به نظر آریانپور
انطباق شناخت با واقعیت است.
 
فرق آریانپور با خیلی از روشنفکران کشور ما، مثلا با حیدر مهرگان، 
پرهیز از تعویض جای واقعیت با حقیقت است.

تعریف آریانپور از حقیقت اما
مکانیکی و بند تنبانی است.
مثال:
بسیجی مزدور 
چشم دخترکان چه بسا نا بالغ مردم را به گلوله می بندد.
هر رهگذری گزارش می دهد:
حسن حسینی عضو بسیج فلانجا چشم دخترکی به نام نسرین را به گلوله بست و کور ساخت.

این گزارش رهگذر
منطبق با واقعیت است.
چون واقعا هم قضیه از همین قرار بوده است.

این گزارش رهگذر
اما
کمترین ربطی به حقیقت ندارد.

حقیقت
نریخته زیر دست و پای رهگذران تا کشفش کنند و افشا کنند.

حقیقت
نه
در
سطح قضایا
نه
در 
ظواهر امور
نه
در مطابقت هر گزارش با واقعیت
بلکه
در
 اعماق
 است
  در
ماهیت و ذات چیز و پیدیده و روند و سیستم مربوطه است.
 
به قول لنین
حقیقت
با
ماهیت
 (ذات، باطن، سرشت، نهاد، جوهر، گوهر، طبنت، بود) 
خویشاوند است.
ضد دیالک تیکی ماهیت، پدیده و نمود و ظاهر است.
و
آریانپور
حقیقت
را
نه
در
اعماق
نه
در 
ماهیت،
بلکه در پدیده، نمود، ظاهر و سطح قضایا می بیند.
 
به همین دلیل
گزارش رهگذر مبنی بر اینکه
 حسن حسینی عضو بسیج فلانجا چشم دخترکی به نام نسرین را به گلوله بست و کور ساخت،
ربطی به حقیقت  ندارد.
 
حسن حسینی
اصلا
تصمیمگیر و صاحب اختیار نیست.
مزدور رئیس سازمان بسیج است.
حتی  
 رئیس سازمان بسیج
تصمیمگیر و مختار نیست.
مأمور سازمان بالاتر در هیرارشی نظامی ـ سپاهی ـ دولتی است.
حتی
خود ولی فقیه
تصمیمگیر و مختار نیست.
اگرچه صادر کننده فرمان شلیک به چشم دخترکان مردم است.
 
تصمیمگیر وصاحب اختیار و ارده
طبقه حاکمه 
است
که
اجنه آسا
نامرئی و ناشناخته می ماند.
 
 
طبقه حاکمه
همه کاره به ظاهر هیچگاره است.
 
خلایق
مرگ بر شاه و یا جاوید شاه
و
اکنون 
مرگ بر سید علی و یا زنده باد سید علی
می گویند.
 
کسی کاری به طبقه حاکمه
یعنی
به
حقیقت
ندارد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر