درنگی در اندیشه ای (۵۹۷)

 

میم حجری

 
یا فراگیری مشقت بار الفبای مارکسیسم
و
یا عرعر و عوام فریبی و خودفریبی
 
جهان تک قطبی
محال است.
خواب و خیال است.

ساختار و خصلت همه چیز هستی
از ذرات تا کاینات
دیالک تیکی است.

یعنی دو قطبی است.
مثال:
دیالک تیک جزء و کل
منفرد ـ خاص ـ عام
دیالک تیک فرم و محتوا
نمود و بود (سعدی)
صورت و سیرت (سعدی)
رنج و گنج (سعدی)
کار و مزد (سعدی)
پدیده و ماهیت
تابع و متغیر
عنصر و ساختار و سیستم
کمیت و کیفیت
وسیله و هدف
ابزار و آماج
گسست و پیوست
صعود و سقوط
نور و ظلمت
اهورا و اهریمن
الله و ابلیس
ماده و نر
پروتون و الکترون
خیر و شر
گل و خار
توانگر و گدا
حاکم و محکوم
پرولتاریا و بورژوازی
رعیت و ارباب فئودال
برده و برده دار
انقلاب و رفرم
انقلاب و ارتجاع
طبقه حاکمه و توده

خصلت و ساختار دیالک تیکی هستی
چیزی عینی است.
یعنی
بسته به میل و هوس و اراده کسی نیست.


جای اتحاد شوروی و دول سوسیالیستی دیگر را اولیگارشیسم گرفته است که کثیفتر و مرتجع تر از امپریالیسم است.
همشیره فاشیسم است.
اولیگارشیسم هم مثل فوندامنتالیسم شیعی (خمینیسم) و سنی (طالبانیسم و داعشیسم و ...) جرثومه ای ارتجاعی است و نه قطبی برای امپریالیسم.

فوندامنتالیسم

 با اوتوپی برگشت به صدر اسلام آمده است و رسوا شده است
و

 اولیگارشیسم 

با اوتوپی برگشت به صدر تزار آمده است و آچمز شده است.

اکنون جای اتحاد شوروری را جمهوری خلق چین گرفته است که به صورت سرکرده دیگری در مقابل امپریالیسم قد برافراشته است.

روسیه اولیگارشیستی
بدترین دشمن بلشویسم و اتحاد شوروی و بشریت مولد و زحمتکش است.

پایان