۱۴۰۱ آذر ۲۵, جمعه

درنگی در اندیشه ای (۵۸۰)


میم حجری

حریفی
وقتی به بهلول رسید، گفت:
«تو را از دور دیدم، گمان کردم "خری" می آید.»
بهلول گفت:
«من اما وقتی تو را از دور دیدم، فکر کردم انسانی می آید.»


معنی تحت اللفظی:
حریف از دور آدمی را دیده و با خری عوضی گرفته است.
یعنی عاجز از تمیز ظاهر آدم از ظاهر خر بوده است.

 
بهلول
اما با توجه به ظاهر آدمی واره خری
گمان برده است که ذاتا آدم است و نه خر.

در این طنز
دیالک تیک ظاهر و ذات (پدیده و یا نمود و ماهیت)
مطرح شده است:

۱
  حریف

در این قضاوت، دچار خطایی می شود، که حتی خری هرگز دچارش نمی شود:

خر با دیدن آدم، خیال نمی کند که علفی و یا گرگی است. 

تنها پس از شناخت علمی و عملی آدمی می توان ذات (ماهیت) او را شناخت و نه از دور و بدون شناخت علمی وعملی اش.

۲ 

 بهلول
اما

به طور منطقی و علمی

با دیدن ظاهر آدمی واره حریف، به دیالک تیک ظاهر و ذات (پدیده و یا نمود و ماهیت) 

رسیده است

و

ماهیت او را حدس زده است.

خر 

معمولا ظاهر حیوانی دارد و نه ظاهر آدمی. 

مثلا

روی چهار پا حرکت می کند، عرعر می کند.

فقط

  پس از آشنایی با حریف از نزدیک

می توان به ماهیت حیوانی حریف پی برد.

تفاوت بهلول با ملانصرالدین
ژرف اندیشی و علمی و منطقی اندیشی ستایش انگیز بهلول است.
در همین گفت و گو هم این لیاقت فکری بهلول آشکار می گردد.

بهلول

خردمندی حقیقتگرا بوده 

که 

محض احتیاط 

خود را به دیوانگی زده بود.

پایان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر