برگردان
۱۴
· با مبارزه اتحاد جماهیر شوروی و دیگر دول ائتلاف آنتی فاشیستی در جنگ جهانی دوم، فاشیسم آلمان و ایتالیا و ژاپن به مثابه فرم حاکمیت درهم کوبیده شد و به مثابه جریان سیاسی عمدتا از کار انداخته شد.
۱۵
· تحت شرایط دومین و سومین مرحله بحران عمومی سرمایه داری و تحت شرایط تغییر تناسب قوا در مقیاس بین المللی به نفع سوسیالیسم، نیروهای سرمایه انحصاری هنوز نتوانسته اند دوباره به رژیم های پروفاشیستی ـ تروریستی را روی آورند.
· مراجعه کنید به بحران عمومی سرمایه داری.
بحران عمومی سرمایه داری
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8547
(البته دول امپریالیستی
از رژیم های شبه فاشیستی در اسپانیا و پرتغال و یونان و شیلی و غیره
حداکثر حمایت را کرده اند.
فقط در حرف به نیت عوامفریبی انتقاد بند تنبانی از انها کرده اند.
مترجم)
۱۶
· توسعه انحصاری ـ دولتی در گرایشش، به فرم های حکومتی خودکامه (اوتوریتر) منجر می شود که فرم افراطی اش فاشیسم است.
۱۷
· درجه جامه عمل پوشی این گرایش انحصاری ـ دولتی به تناسب قوا در مقایس ملی هر کشور و به تناسب قوای بین المللی وابسته است.
۱۸
· نیروی مخالف گرایشات ضد دموکراتیکی، ارتجاعی و پروفاشیستی در سیاست سرمایه انحصاری را، جبهه ضد امپریالیستی پهناور کلیه زحمتکشان تشکیل می دهد.
۱۹
· هسته این جبهه ضد امپریالیستی را فقط طبقه کارگر تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش می تواند تشکیل دهد.
· مراجعه کنید به حزب مارکسیستی ـ لنینیستی
(این ضمنا بدان معنی است
هر جریان ضد امپریالیستی،
مترقی به معنی واقعی کلمه نیست.
امروزه
هم
فوندامنتالیسم اسلامی
مدعی داشتن گرایش ضد امپریالیستی
است
هم
اولیگارشیسم
و
هم
حتی
جریانات پروفاشیستی.
مترجم)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر