میم حجری
مناسبات تولیدی سرمایه داری
عملا و عینا
تبر بر تبار مذهب فرود می آورد
و
جای خدای مذهبی
را
با
خدای سود و سرمایه
(گوساله زرین)
پر می کند.
کالاپرستی
(پول پرستی)
جای خدا پرستی را می گیرد.
در نتیجه، از مذهب، پوسته ای باقی می ماند.
پوسته ای که با هر زباله ای پر شدنی است.
پوتین
پوسته مذهب
را
با
اولیگارشیسم
پر می کند،
خمینی و بن لادن و طالبان
با
فوندامنتالیسم
و
فرانکو در اسپانیا
با
فاشیسم.
از سوی دیگر،
طبقات حاکمه
فوتبال و بسکتبال و تنیس و غیره
را
مذهبیت
(مذهب وارگی)
می بخشند
که
دیالک تیکی از آه و افیون می گردند:
هم
به
خر و خرفت و کودن شدن توده
مدد می رسانند
و
هم
به
توده خر و خرفت و کودن امید واهی می دهند و به دنبال نخود سیاه برنده شدن تیم معینی می فرستند
و
هم
تخدیر می کنند و به تسلیم سوق می دهند.
اکنون
جای مذهب بزرگ و کوچک
را
فوتبال و بسکتبال و تنیس و غیره
گرفته است.
کلوب های ورزشی مختلف در روستاها و شهرها و استان ها و کشورها و قاره ها
جای کنیسه ها و کلیساها و مساجد
را
گرفته اند
و
مربیان ورزشی
جای مجتهدین جامع الشرایط
را
و
استارهای ورزشی مولتی میلیونر،
جای آخوندها
را.
هر فوتبالیست و تنیس بازی
خرد زدایی رادیکال و فوندامنتال
(ریشه ای و بنیادی)
می شود
و
جای خالی خرد
را
دلار
می گیرد.
ضمنا
طبقات حاکمه
دار و ندار مردم
را
با جلب دسته جمعی آنان به معرکه های بازی های هفتگی و سالانه و چند سالانه میان تیم های شهری و کشوری و قاره ای و جهانی
و
با فروش بلیط و شرط یندی و کالاهای ورزشی مختلف
غارت می کنند.
ضمنا
از
استارهای ورزشی
برای تبلیغ کالاهای مادی و فکری و ایده ئولوژیکی خود بهره برداری می کنند.
اگر سابقا قهرمانان ملی از قبیل غلامرضا تختی ظهور می کردند،
امروزه
قهرمانان قلابی مثل علی داعی
ظهور می کنند که خود سرمایه دارانی اند
و
چه بسا
نمایندگی کنسرن های ورزشی مثل آدی داس و پوما و غیره را به عهده دارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر