میم حجری
تقابل مردم و گشت ارشاد در تاریخ؛
نفرت از گشت ارشاد در اشعار شاعران ایرانی
فاطمه کاملی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان
حکیم نزاری
به محتسبان میگوید
به جای شرابخواران، سراغ حرامخواران و رِباگیران و... بروند:
می چه میهراسد میخواره محتسب
گو از حرام و فسق و ربا و زنا هراس
معنی تحت اللفظی:
محتسب به عوض میخواره ستیزی،
بهتر است
که
حرام خور ستیزی
فاسد ستیزی
رباخوار ستیزی
و
زناکار ستیزی
پیشه کند.
عجیب است که فاطمه کاملی متوجه قضیه نیست.
اگر اشتباه نکنیم،
محتسب
فقط میخواره ستیز نیست.
ضمنا
مفهوم فقهی حرام
نتیجه تجرید میخوارگی و فساد و حتی زنا نیز است.
نسیمی
در توصیف وضع جامعه
از
شاهان ظالم، قاضیان رشوهگیر، واعظان فاسد و محتسبانی
میگوید
که
شبانهروز جلوی در خانه مردماند،
در حالیکه پیر و جوان دیگر اصلاً به دین اعتقاد ندارند:
طفل، بی پروا زِ دین و پیر، فارغ از نماز
محتسب همچون عسس پیوسته در پیش در است
قاضیان رشوت ستان و واعظان مرسوم خوار
شاه را از نو خیال عدل کامل در سر است.
معنی تحت اللفظی:
پیر و برنا اعتنایی به دین ندارند.
محتسب
شبیه عسس
است
قضات
رشوه گیر اند،
روحانیان موقوفه خوار اند
و
شاه
سودای دادگری در سر دارد.
تفسیر فاطمه کاملی از این شعر نسیمی،
رئالیستی نیست.
در این شعر نسیمی، انتقادی جدی از محتسب وجود ندارد.
حضور محتسب در شهر، آنهم بسان پاسبان که مسئله ای نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر