۱۴۰۱ آبان ۱۶, دوشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۹۵)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

فصل نوزدهم

افکاری راجع به جامعه آتی

 

۸

رهنمای فردا و پس فردا

 

نقد خطاهای اوپورتونیستی طرح برنامه گوتای حزب سوسیالیستی کارگری آلمان در آن زمان، مهم بود.

اما افکار مارکس در این نقد  راجع به راه گذار طبقه کارگر به کمونیسم و راجع به برخی از خطوط بنیادی جامعه کمونیستی آتی،

به مراتب، مهمتر بودند.

 

این تأملات مارکس

که

امروزه حیرت انگیز می نمایند،

از آسمان نازل نشده بودند،

نتیجه جرقه های فکری نبوغ آمیز او نبودند،

بلکه نتیجه  دهه ها بررسی به ویژه، تاریخ اقتصاد بودند.

 

به قول انگلس

«استنتاجات نهایی دقیق از حقابق امور تاریخی و روندهای توسعه بودند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۶، ص ۴۲۹)

 

خیلی از تأملات مارکس

در آثار قبلی مارکس و انگلس

مثلا

در

«مانیفست کمونیستی»

و

«کاپیتال»

و

در اثر انگلس در سال ۱۸۷۲

«راجع به مسئله مسکن»  

به صورت نطفه ای وجود داشته اند.

 

مارکس

اکنون در سال ۱۸۷۵

پس از درس آموزی ها و تجارب حاصله از کمون پاریس،

آنها را برای اولین بار

 در نقد برنامه گوتا، جمعبندی می کند و به آنچه که ما امروزه پیش بینی جامعتی می نامیم،

 توسعه می دهد.

 

مارکس

بطلان نظرات و یاوه های اوتوپیکی چپ های افراطی

را

که

در صدد القا به طبقه کارگر بودند، 

که

 بشریت پس از سرنگونی کاپیتالیسم،

یکشبه

و

برق آسا

وارد خطه کمونیسم خواهد شد،

اثبات می کند.

 

مارکس اعلام می دارد که برای این جامعه کمونیستی

نمی توان پیشایپش نسخه پیچید.

 

جامعه کمونیستی

فقط

می تواند نتیجه تحولات انقلابی عمیق باشد،

روند تاریخی طولانی ئی باشد،

 روندی که در آن، مناسبات تغییر می یابند

و

انسان ها تحول می یابند.

 

مارکس

 این استنتاجات را در کلام کلاسیک زیر جمعبندی می کند:

«میان کاپیتالیسم و کمونیسم،

دوره تحولات انقلابی یکی به دیگری

قرار دارد.

این دوره تحولات انقلابی،

دوره گذار سیاسی است

که

دولتش

فقط می تواند دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا باشد و بس.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۲۸)

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر