پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
۱
· پراگماتیسم نامی است، برای جهان بینی ایدئالیستی ـ ذهنی و اگنوستیسیستی (ندانمگرایی) رایج در کشورهای انگلوساکسن که به پیروی از پیرس ـ قبل از همه ـ از سوی ویلیام جیمز توسعه داده شده و توسط شیلر و ده وی تدوین یافته است.
۲
· فرمی که ده وی به پراگماتیسم داده، به اینسترومنتالیسم (ابزارگرائی) نیز معروف شده است.
۳
· پراگماتیسم را می توان فرم نمودین انگلوساکسنی فلسفه حیات تلقی کرد.
۴
· پراگماتیسم در موارد بیشماری با جهان بینی نیچه انطباق دارد و در بسیاری از مسائل با پوزیتیویسم که شدیدا تحت تأثیرش قرار دارد، سازگار است.
۵
· در قاموس پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت ها و نظرات ما قواعدی اند، برای رفتار (پراگمای) ما و «حقیقت» آنها، تنها در سودمندی عملی آنها برای زندگی ما نهفته است.
۶
· معیار حقیقت، در قاموس پراگماتیسم، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی.
۷
· به قول ویلیام جیمز، «حقیقت هر چیز به وسیله نتیجه نهائی آن اثبات می شود.»
۸
· به عبارت دیگر «هرتصور تا زمانی که برای زندگی ما مفید باشد، حقیقی محسوب می شود.»
۹
· مسئله حقیقت، در قاموس پراگماتیسم به طورکلی، عبارت است از مسئله ای که در «منطق»، «کلاس درس» و یا در «پای موعظه و منبر» معنی پیدا می کند.
۱۰
· در زندگی عملی نه حقیقت تصورات ما، بلکه «ارزش نقد (ضد نسیه)» آنها، فایده، منفعت و نتیجه آنها در رابطه با منافع متغیر و خاص ما مطرح است.
۱۱
· پراگماتیسم این درک و برداشت خود از حقیقت را، نه تنها در عرصه تئوری شناخت، بلکه در مورد مسائل اخلاقی نیز معتبر می داند.
۱۲
· اخلاق در قاموس پراگماتیسم، پیشداوری به میراث مانده است:
· در زندگی عملی هنجارهای اخلاقی معتبر برای همه، وجود ندارند.
۱۳
· با درک پراگماتیستی حقیقت و اخلاق، دو شاخص دیگر پراگماتیسم، یعنی رلاتیویسم و پلورالیسم در پیوندتنگاتنگی قرار دارند.
· مراجعه کنید به اخلاق، اتیک، رلاتیویسم و پلورالیسم
۱۴
· تقلیل حقیقت و اخلاق به سودمندی و فایده رسانی برای افراد و یا گروه هائی از انسانها، گشتاور تعیین کننده ای در جهان بینی پراگماتیستی است.
۱۵
· دلیل آن ـ قبل از همه ـ این است، که پراگماتیسم به بخش لاینفک ایدئولوژی امپریالیسم آمریکا بدل شده است.
۱۶
· به نام پراگماتیسم، هر عملی که برای امپریالیسم آمریکا مفید و موفقیت آمیز باشد، می تواند هم اخلاقی تلقی شود و هم حقیقی:
الف
در سیاست داخلی:
· پایمال کردن حقوق و آزادی های بورژوائی ـ دموکراتیک و پیشبرد فرم های حاکمیت و سرکوب دیکتاتورمنشانه.
ب
در سیاست خارجی:
· تجاوز به دولت های دیگر و اقدامات ستمگرانه در حق ملت های دیگر.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر